چکیده ای بر آسیب شناسی نما
مقوله نما علاوه بر ماهیت نمادین، زیباشناسانه و فرهنگی خود از دید مهندسی و عملکردی، به عنوان پوشش و لایهای بیرونی از ساختمان که نقشی حفاظتی و کارکردی و پوششدهنده پیکره بنا در برابر عوامل بیرونی و محیطی دارد، در نظر گرفته میشود.
امروزه در صنعت ساختمان در مقیاس گستردهای از پوشش سنگ طبیعی به عنوان یک مصالح چندبعدی و همهکاره، بادوام و با استحکام مناسب و راهحلی که میتواند خصوصیات زیباییشناختی و فنی خوبی را همراه داشته باشد، استفاده میگردد.
از سوی دیگر آمارها به ما میگویند که ایران پس از کشورهای چین و هند، سومین تولیدکننده سنگ خام در جهان است که بیشتر این تولید در داخل کشور در صنعت ساختمان مصرف میشود.
با این وجود مقوله استهلاک، فرسایش و از شکل افتادگی مصالح نما از جمله سنگ یکی از چالشهای اساسی در طراحی و احداث ساختمانهای شهری است که نه تنها باعث افت بصری و سیمای شهری بنا میگردد بلکه باعث اختلال در کارآیی فیزیکی و عملکردی ساختمان گردیده و کاهش عمر ساختمان را نیز درپی خواهد داشت.
با شناخت عوامل تأثیرگذار و استفاده از راهکارهای مناسب، میتوان فرآیند استهلاک ساختمان را کنترل نموده و عمر مفید ساختمان را افزایش داد. این مسأله به منزله صرفهجویی در هزینهها و سرمایهگذاری برای احداث ساختمان و نیز صیانت از هزینهکرد سرمایه ملی است.
1- مقدمه
انجام هر فعالیت ساختمانی صرف نظر از نوع ساختمان و مالکیت آن، نیاز به سرمایه اولیه، مصالح و نیروی انسانی دارد و از آنجاییکه تأمین این عوامل با صرف سرمایههای ملی انجام میگیرد، لذا کاملاً منطقی است که این فعالیت با تعاریف اساسی اقتصادی همردیف دیگر پدیدههایی از این دست مطابقت داشته باشد.
اصول اقتصادی بیانگر آن است که اجرای یک پروژه زمانی توجیهپذیر است که دارای بازده کافی و زمان استهلاک متناسب با منابع مورد مصرف باشد.
بدون شک بین کارآیی فیزیکی یک ساختمان (پوسته، اسکلت و اجزاء تشکیلدهنده آن) و کارآیی عملکردی و فضایی آن (تطبیق شکل و ابعاد با عملکرد مورد انتظار) باید هماهنگی و تطابق زمانی و منطقی موجود باشد
. به همان نسبت که انسجام ارتباطات و فضاهای یک بنا باید قوی و کارا باشد و تا انقضای عمر مورد انتظار دوام بیاورد، همپای آن عوامل جسمی و کالبدی ساختمان باید بتواند تا زمان مورد نظر پایداری کند. در چنین صورتی سرمایه مصرف شده از بازده کافی برخوردار خواهد بود. (خاتمی، 1371)
تحقیقات در طی دو یا سه دهه گذشته نشان میدهد که پوشش خارجی بسیاری از ساختمانها، پس از گذشت تنها 10 تا 15 سال، کمکم نشانههایی از زوال جدی بروز میدهند، در حالی که انتظار میرفت این اجزای خارجی 50 سال یا بیشتر دوام بیاورند. (چونگ، 1375)
این مشکل را میتوان به عوامل متعدد و متفاوتی نسبت داد که به طور مستقیم یا غیرمستفیم به خواص مصالح، عملکرد آنها، جزئیات اجرایی، عملیات ساخت، تزئینات و … مربوطاند.
برای حل کامل مسأله باید تحقیقات زیادی در زمینههای مختلف از جمله دوام مصالح، کارکرد درازمدت سیستمهای سازه، رویههای طراحی و ساخت، شرایط ناشی از نوع اشغال ساختمان، محیطهای درونی و بیرونی و شیوههای تعمیر و نگهداری انجام شود.
برای تخریب یا زوال زودهنگام، دلایل متعدد و گوناگونی وجود دارد. سیستمهای نما و مصالح جدید ابداع شده، یا سیستمها و مصالح موجود به نحوی اصلاح شده است که با شرایط مختلف انطباق پیدا کنند.
اما بر اساس برآوردهای انجام شده از میان ساختمانهایی که در طول 20 سال گذشته ساخته شدهاند، تنها تعداد معدودی میتوانند بدون بازسازی اساسی، 50 سال دوام بیاورند.
بنابراین باید در جهت تعیین علل این خرابی کوشید و مهندسان و مالکان را به یافتن راهحلهای مناسب تشویق کرد تا از طریق افزایش عمر پوشش ساختمان، سرمایه صرف شده برای احداث آن را حفظ کنند. (چونگ، 1375)
در دهههای اخیر، مطالعات و استانداردهای بینالمللی متعددی با هدف ارائه روشهایی برای ارزیابی دوام ساختمانها بهعلاوه پیشبینی عمر مفید آنها مطرح شده است.
چرا که پیشبینی عمر مفید ساختمانها و اجزا آنها اهمیت فوقالعادهای برای مفهوم محیط زیست پایدار دارد و استفاده معقولانهتر از منابع را ممکن میسازد.
امروزه در صنعت ساختمان در مقیاس گستردهای از پوشش سنگ طبیعی به عنوان یک مصالح چندبعدی و همهکاره، بادوام و با استحکام مناسب و راهحلی که میتواند خصوصیات زیباییشناختی و فنی خوبی را همراه داشته باشد، استفاده میگردد (Sousa Camposinhos, 2014).
از سوی دیگر آمارها به ما میگویند که ایران با سهم ۱۳ درصدی از تولید جهانی پس از کشورهای چین و هند، سومین تولیدکننده سنگ خام در جهان است که بیشتر این تولید در داخل کشور در صنعت ساختمان مصرف میشود (کانون هماهنگی دانش و صنعت سنگ، 1391).
بنابراین آسیبشناسی از این مصالح گامی است در جهت افزایش بازده برای این سرمایه ملی.