خلق مجسمه های ماندگار
زیبایی و تطبیق پذیری سنگ طبیعی از دلایلی است که مالکان و سازندگان جلب این مصالح برای پروژه هایشان می شوند. هنرمندان نیز اغلب به دلایلی مشابه جذب سنگ می شوند.
برای سباستین مارتورانا، هنرمند و مجسمه ساز، هنگامی که برای اولین بار با سنگ طبیعی کار کرد، چالش و زیبایی آن دلیل کافی بود. مارتورانا بیان می کند: «بزرگتر که شده ام اکنون می بینم که سنگ طبیعی بهترین وسیله برای مفاهیمی است که قصد واکاوی شان را دارم.»، «هر سنگ، همچون هر مجسمه، منحصربفرد است، چنین چیزی را نمی توان به هرچیزی که قالب گیری شده یا به تولید انبوه رسیده است اطلاق کرد.»
رابین آنتار مجسمه ساز با او هم نظر است.
در کار انتزاعی اش، چالش وی ساخت سنگ سنگین به نحوی است که در حال پیچش، خمش و سبک به نظر برسد. آنتار می گوید: «من این واقعیت را که سنگ سنگین بوده و من می توانم آن را بدل به مجسمه ای کنم که شکل و حرکت دارد و افراد متوجه سنگینی وزن آن نمی شوند را دوست دارم.»، «من همچنین کار با سنگ به قصد بیرون کشیدن زیبایی هر قطعه از آن را دوست دارم، اینکه سنگ را به نحوی بتراشم که جلوه گر خواص طبیعی اش باشد»
واقع گرایی وی در ردیف سنگ از انگاره وزن نیز پا را فراتر میگذارد. او این امر را چنین در میان می گذارد: «من با لایم استون یک جفت جین را مجسمه سازی کردم»، «هیچ کس متنوجه وزن آن نمیشود -80 پوند- صرفا شبیه یک جفت جین است.»
سنگ طبیعی حکایتگر یک داستان است
بسیاری از مجسمه های مارتورانا از مصالح بازیابی شده ساخته شده اند. علاوه بر منشا زمین شناختی مصالح و نسبت فرهنگی با یادبود و تداوم (جامعه)، هر سنگ داستان مختص خود را دارد، داستانی که مارتورانا تحسین کرده و آن را مهم تلقی می کند.
او می پرسد: «این سنگ از کجا آمده است؟ قبلا چه بوده؟ چه زمانی آنجا نصب گردیده؟ چرا دور انداخته شده؟»، «پاسخ این پرسش ها، معرف هر مجسمه سنگی است که من میسازم.»
حتی اگر قطعه ای که وی استفاده می کند از قطعات بازیابی نباشد، مکانی از جهان که سنگ از آن به دست آمده است برای کار تکمیل شده هنر اهمیت دارد. برای وی بسیار نادر پیش می آید که سنگی را به صورت تصادفی برای یک مجسمه انتخاب کند، چراکه همیشه داستان فردی سنگ برای وی اهمیت دارد.
قدرت سنگ طبیعی به عنوان شکلی از درمان و بیان
آنتار به عنوان یک مجسمه ساز تمایل به از میان برداشتن فرایند حکاکی و کار با ابزارآلات حجاری دارد. او همچنین مشتاق به چالش انتخاب قطعه سنگی کار نشده و پرداخت نشده است تا بتواند به آن حیات ببخشد، سنگی که بسیاری ممکن است آن را «مرده» قلمداد کنند
نوع سنگی که آنتار انتخاب می کند بستگی به حالت آن قطعه سنگ دارد، چرا که وی عنوان می کند سنگ های متفاوت، حالات متفاوتی دارند. او با استفاده از سنگ آهک (calcite) لونه زنبوری مقصود خود را بیان می کند: «از یک جنبه شبیه آبنبات است»، «و وقتی برای مثال اشکال پیکره ها را از آن بتراشم، حالت بسیار متفاوتی نسبت به سنگ چینی پیدا می کند. مجسمه ای تراشیده شده از سنگ آهک لونه زنبوری_ سنگی سبک، ظریف و شیشه مانند_ حسی به کل متفاوت از سنگ سفید ماتی همچون چینی خواهد داشت.»
برخی اوقات او به دلیل احساسی که در تلاش برای بیان آن در یک قطعه است، جذب یک سنگ می شود. او عادت به گفتن این نکته دارد که احساسات متفاوت، سنگ های متفاوتی می طلبد. وقتی او قطعه ای را به افتخار پسر جدیدش خلق کرده و آن را «منگوله دیوید در شعله ها» نامید، یک بلوک به وزن 1.500 پاوند از چینی سفید ترکیه ای با رگه هایی بنقش انتخاب کرد، که رنگ مورد علاقه پسرش بوده و نیز «کد رمزی» است که هنگام دشواری های زندگی و هنگام نیاز به کمک مادرش آن را نجوا می کرده است.
او با بیان اینکه این قطعه به معنای واقعی کلمه ناجی زندگی وی بوده است، می گوید: «اگر من همین مجسمه را با سنگ آهنگ لانه زنبوری درست کرده بودم، حس کاملا متفاوتی داشت.»
او می افزاید: «بافت های متفاوت همچنین می توانند احساسات متنوعی ایجاد کنند»، « سطح سنگ می تواند تیشه ای، صیقلی، یا برش خورده باشد.»
یورگه واسکانو (Jorge Vascano)،آنتار و مارتورنا را درک می کند وقتی پای احساسات فطری مرتبط با استفاده از سنگ طبیعی برای خلق کار هنری به میان می آید.
او اکنون هنرمند مسقر در مرکز مجسمه سازی آمریکای شمالی است (NASC)، یعنی ساختمان فرعی شرکت پریشن استون (Precision Stone Inc). مرکزی که بیش از 35 سال است به جوامع معماری و طراحی خدمت کرده است. NASC به هنرمندان تعلیم دیده و تازه کار کلاس هایی را در زمینه تکنیک های سنتی سنگ تراشی، مدل سازی سفال، مدل سازی دیجیتال، و ساخت دیجیتال ارائه می دهد.
سنگی که واسکانو برای کار طی اقامت در کارارا (Carrara)، ایتالیا سال 2017 برای جایزه ای شایسته برگزید، باردیگلیو نوولاتو (Bardiglio Nuvolato) بود، سنگ سفید متمایل به خاکستری که پر از رگه است.
او اذعان می کند: «درحالیکه مشغول مجسمه سازی بودم و اشکال آن را نمایان میکردم، ویژگی های طبیعی سنگ همچون سختی، نحوه شکستن اش، رنگ های درونی اش، بو، صدای شکستن اش، مقدار زمانی که می برد و نیروی فیزیکی مورد نیازش، همگی با هم برای ایجاد تدریجی دیدی متفاوت نسبت به مجسمه سهیم اند»، «ماهیت سنگ شبیه سازی تجارب گذشته در زندگی ام بود، اینکه مرا به مکان هایی از ذهنم می برد که نرفته ام، یا مدت هاست در نظر داشته اما نرفته ام.»
او به آرامی شروع به فهم این تصورات کرد، گویی هم سنگ و هم فرایند مجسمه سازی او را به قدم گذاشتن در جاده ای معین می کردند.
او این تجربه را به زیبایی به یاد می آورد چراکه در آن ساعات طولانی مشاهده و فهم سنگ، همین سنگ به وی اجازه می داد وارد گفتگویی با خودش شود. «من سنگ و منحصربفردی آن را احساس کردم، خود این مجرا، برای من ابزار بود؟؟؟.»، او می افزاید: «در پایان، مجسمه دارای حسی بسیار قوی تر از آن چیزی شد که پیش بینی کرده بودم.»
مجسمه سازی با بکارگیری سنگ طبیعی به چه معناست
مارتورانا یادآوری کردن این نکته را به افراد دوست دارد که سنگ طبیعی، ماده و مصالحی طبیعی است، بنابراین انتظار بی قاعدگی ای که همراه آن می آید را باید داشت و از آن لذت برد. او می گوید: «اگر طالب چیزی هستید که به لحاظ زیبایی شناختی یکپارچه و منسجم باشد می توانید آن را در مصالح قالب گیری شده بیابید».
«سنگ طبیعی می تواند الگوهایی را درون الگوها ارائه دهد که میلیون ها سال درحال شکل گیری بوده اند، اگر چنین کیفیتی را تحسین نمی کنید، پس سنگ طبیعی به درد شما نمی خورد»
سباستین مارتورانا، مجسمه ساز و تصویرگر در بالتیمور، مریلند زندگی کرده و کار می کند.
واسکانو احساس می کند که هنرمندان به این دلیل جذب سنگ طبیعی می شوند که شعری طبیعی است. او می گوید برخلاف دیگر مصالح که می توانند برای خلق مجسمه یا هنر بکار روند، استفاده از سنگ طبیعی به طور کامل متفاوت است، یکی از دلایل این تفاوت، سختی آن و صبری است که برای کار با آن موردنیاز است.
واسکانو می افزاید: «از آنجایی که هر سنگ متفاوت است، بایستی بیاموزید که هر کدام از آنها را حس کنید» وی خاطرنشان می کند که فهم چگونی کار کردن با مصالح نیز ضروری است، مادامی که نیاز است ترکیب و فیزیک آن نیز دخیل شوند تا از امکاناتی که ارائه می دهد همچون محدودیت هایش بهره برده شود.