1- مقدمه ای بر معماری مدرن متاخر
دوره معماری مدرن متاخر را می توان از بعد از جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۷۲ محسوب کرد. در طی این زمان بسیاری از معماران بزرگ دوران معماری مدرن اولیه و متعالی همچون رایت، لوکوربوزیه، گروپیوس و میس زنده بودند. آنها کماکان فعال بوده و نقش بسزایی در شکلگیری معماری آوانگارد داشتند.
در این دوره سبک بینالملل فراگیرترین سبک معماری بود. ولی در کنار آن، سبکهای جدید دیگری در حوزه معماری مدرن ظاهر شدند.
2- سبک بینالملل
در این دوره معماران و شرکتهای معروفی همچون فیلیپ جانسون، ارو سرینن، آی.ام.پی. و شرکت عظیم اسکیدمور، اوینگز و مریل به تأسی از میس، مکعبهای شیشهای در غرب و سراسر دنیا احداث کردند. آنها در گسترش سبک بینالملل نقش حائز اهمیتی داشتند.میس وندهرو، معمار صاحب نام مدرن تا پایان عمر خود در سال ۱۹6۹، بسیار فعال بود. میس را شاید بتوان تنها معمار مدرن محسوب کرد که ساختمانهای مکعبشکل ساخته شده از شیشه و فولاد را همچنان به زیبایی تا پایان عمر خود طرح کرد. ساختمان سیگرم (۱۹۵۹- ۱۹۵۹) در نیویورک را میتوان از جمله کاملترین نوع این مکعبها نام برد. این بنا که جزو آخرین کارهای میس محسوب میشود، یک برج مرتفع و بسیار زیباست که تنها با شیشه و فولاد پوشش شده است. همانند اکثر قریب به اتفاق ساختمانهای میس، در این ساختمان خطوط مورب و با منحنی وجود ندارد و در طراحی تنها از خطوط عمودی و افقی و زوایای ۹۰ درجه استفاده شده است. و باز همچون دیگر ساختمانهای میس، مصالح مدرن مانند شیشه، فولاد و سنگ پلاک در نهایت دقت از نظر اجرا و زیبایی مورد استفاده قرار گرفته است.
از جمله ساختمانهای شاخص جانسون که تحت تأثیر میس طراحی شده، برجهای دوقلوی پنزاویل (۱۹۷۰- ۱۹۷6) در شهر هوستون در ایالت تگزاس در آمریکا است. این دو برج مرتفع ۳۶ طبقه، در نهایت سادگی و با شیشه برنزی و قاب آلومینیم پوشش شده است. جانسون برای طرح این بنا، برنده مدال طلای سال ۱۹۷۸ از مؤسسه امریکایی معماران و برنده اولین دوره جایزه معتبر پریتزکر در سال ۱۹۷۹ شد.
از دیگر معماران سرشناسی که به سبک بینالملل در این دوره طراحی کردند میتوان از والتر گروپیوس، لوکوربوزیه، ریچارد نوترا، اسکار نیمایر، کنزو تانگه و مینورو یاماساکی نام برد.
3- سبک مینیمالیسم
ساختمان های مکعبشکل شیشهای در خیابان تختجمشید (طالقانی) در تهران، عمدتاً در دهه 4۰ و ۵۰ شمسی (۶۰ و ۷۰ میلادی) احداث شدهاند. این برجهای اداری، جزو بهترین نمونه از ساختمانهای سبک بینالملل در ایران هستند.
سبک مینیمالیسم قرابت زیادی با سبک بینالملل دارد و به نوعی وجه کسرگرایی سبک بینالملل محسوب میشود. واژه مینیمالیسم در هنر عمدتاً برای توصیف سبکی به کار میرود که ویژگی آن بیپیرایگی فوقالعاده، شكلبندی هندسی ساده و بهرهگیری از مواد و مصالح صنعتی است.
در سبک مینیمالیسم، شعار میس، “کمتر بیشتر است“، ایده اصلی طرح است. در این سبک، تمام عناصر اضافی و نامرتبط با عملکرد و موضوع طرح حذف میشود. کسرگرایی تا آنجایی پیش میرود که کسر بیش از آن، باعث بهبود کیفی طرح نشود. به عبارتی، از سادهترین و کمترین عناصر برای ایجاد بیشترین تأثیر استفاده میشود.
سبک مینیمالیسم عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم تا اواخر سده گذشته میلادی مورد توجه بود. ميس شعار “کمتر بیشتر است“ را برای اغلب طرحهای خود که عمدتاً بناهای عمومی بودهاند، مورد استفاده قرار داده بود. ولی برای ساختمان مسکونی، او این ایده را برای اولین بار برای خانه فارنزورت به کار گرفت.
این خانه بین سالهای ۱۹46 تا ۱۹۵۱ برای یک استاد دانشگاه به نام خانم دکتر ادیت فارنزورت در جنوب شهر شیکاگو در امریکا طراحی و اجرا شد. این بنا به صورت یک مکعبمستطیل سفیدرنگ با بدنه شفاف و فضای داخلی باز و پیوسته است.غرفه آلمان در شهر بارسلون در سال ۱۹۲۹ را میتوان به عنوان الگوی اولیه این سبک قلمداد کرد. این ساختمان یک طبقه کوچک، تنها از یک سری صفحات مستطیلشکل ساده و صیقلخورده تشکیل شده است.
تمام زوایا ۹۰ درجه است و هیچگونه خط و یا سطح مورب و یا منحنی در طرح بنا مشاهده نمیشود. جزئیات اجرایی با نهایت ظرافت و دقت انجام شده است. در فضای داخل فقط چند صندلی قرار دارد. این صندلیها طرح خود میس است که به صندلی بارسلونا معروف است. تنها عنصر تزئینی، مجسمه یک زن است که در وسط یک آب نما در بیرون از ساختمان قرار دارد.
فیلیپ جانسون، معمار معاصر آمریکایی، در معرفی ایدههای میس به جامعه امریکا سهم بسزایی داشت. تا زمانی که میس در قید حیات بود، جانسون تواناترین و متعهدترین معمار در پیروی از عقاید و نظرات میس بود. در طرح خانه شیشهای، ایده استاد برای طرح خانه فارنزورت و شعار کمتر بیشتر است، به بهترین شکل ممکن توسط جانسون به نمایش گذاشته شده است.
این ساختمان که خانه شخصی جانسون میباشد، در سال ۱۹4۹ در شهر نیوکنن، ایالت کنتیکت در امریکا اجرا شده که این ساختمان به صورت یک مکعبمستطیل ساده است و چهار دیوار آن از صفحات شیشهای وسیع و قاب فلزی سیاه رنگ دور آن تشکیل شده است.
این دو خانه از نظر اقلیمی، برای منطقه سرد شمال آمریکا مناسب نمیباشند و احساس پوشیدگی و خلوت در داخل آنها مشکل است. ولی با وجود این، هر دو اثر هنری محسوب میشوند و از لحاظ نمایش ایده سبک مینیمالیسم موفق بودهاند.همانند خانه فارنزورت، داخل این بنا به صورت یک فضای باز و پیوسته (Universal space) است، اصطلاحی که میس برای نخستین بار به کار برد.
تنها دیوار داخل بنا یک استوانه آجری است که سرویس بهداشتی را پوشانده و از یک سمت بدنه بخاری دیواری است. فضاهای داخل بنا تنها با کابینت آشپزخانه، یک کمد کوتاه و استوانه آجری از یکدیگر جدا شدهاند. در این خانه هم مانند خانه قبلی، مبلمان پذیرایی شامل صندلیها، کاناپه و میز بارسلونا است.
ویژگیهای این سبک در معماری را میتوان در موارد زیر تبیین کرد:
- حداکثر سادگی در طرح بنا؛
- حذف تمام عناصری که ضروری نیست؛
- استفاده از اشکال هندسی ساده و زوایای ۹۰ درجه؛
- بهکارگیری سطوح صاف و صیقل خورده؛
- ایجاد فضاهای باز و پیوسته در داخل بنا؛
- بعضاً استفاده از رنگهای سفید و روشن؛
- استفاده از مصالح و فناوری مدرن.
سبک مینیمالیسم در نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی، مبلمان و طراحی داخلی مطرح بوده است. در طرحهای معمارانی همچون آی.ام.پی.، تاداو آندو، آلوارو سیزا و جان پاسون و در کارهای شرکت هرزوگ و دی مورن، نمونههایی هنرمندانه از ساختمانهای این سبک را میتوان مشاهده کرد. طرح کامران دیبا برای نمازخانه پارک لاله در تهران، نمونه بسیار خوبی از سبک مینیمالیسم در ایران است.
4- سبک بروتالیسم
واژه بروتالیسم از اصطلاح بتن خام گرفته شده که منظور نمایش بتن و سطح خشن آن است. در این سبک، بتن نمادی بارز دارد و در بسیاری از این ساختمانها سطح بتن به صورت نمایان ظاهر شده است.
گاهی حتی بافت چوب که به عنوان قالب برای بتن استفاده شده نیز بر روی سطح بتن قابل رویت است. علاوه بر نمایش بتن در این سبک، اجسام و سازه ساختمان، خصوصاً تیرها و ستونها به صورت اغراقآمیز همانند یک قلعه مدرن نمایش داده میشود. سبک بروتالیسم از اوایل دهه ۱۹۵۰ تا نیمه دهه ۱۹۷۰ مطرح بود.
اولین نمونههای ساختمانهای این سبک را می توان در کارهای لوکوربوزیه مشاهده کرد. ساختمان یونیت دی هبیتیشن (Unite d’Habitation) در مارسی فرانسه (۱۹4۷ – ۱۹۵۲)، میل انرز اسوسییشن (Mill Owners’ Association Building) در احمدآباد هند (۱۹۵۱)، ساختمان سکرتریت (Secretariat Building) در چندیگار هند (۱۹۵۳) و سانت ماری دی لاتورت (Santé Marie de la Tourette) در لیون فرانسه (۱۹۵۷-۱۹6۰)، از جمله طرحهای هنرمندانه لوکوربوزیه و ساختمانهای شاخص این سبک محسوب میشوند.
لوکوربوزیه کیفیت زمخت و طبیعی بتن را تحسین میکرد. او از بتن استفاده میکرد برای این که ارزان بود و احتیاج چندانی به نگهداری و مراقبت نداشت.
علاوه بر لوکوربوزیه، یک زن و شوهر معمار انگلیسی به نامهای آلیسون و پیتر اسمیتسون در پدید آوردن این سبک سهیم بودند. در سال ۱۹۵4، لفظ بروتالیسم جدید به گروهی از معماران جوان انگلیسی اطلاق میشد که بر گرد پیتر و آلیسون اسمیتسون جمع شده بودند.
آنها شیفته نمایش خام مصالح، فرمها و عملکردها بودند. مدرسه هانز تنتن (۱۹4۹–۱۹۵4) در نورفولک انگلستان، ساختمان اکونومیست (۱۹۵۹–۱۹6۵)، و مجتمع مسکونی باغ رابین هود در سال ۱۹۷۲، هر دو در لندن، جزو بناهای این دو معمار به سبک بروتالیسم است.
طرح جیمز استرلینگ برای دانشکده مهندسی دانشگاه ليچستر در انگلستان (۱۹۵۹–۱۹6۳) و طرح دنیس لسدون برای تئاتر ملی سلطنتی در لندن (۱۹6۷-۱۹۷6)، نیز از بناهای شاخص این سبک محسوب میشود. در تئاتر ملی سلطنتی، در سمت مقابل پارلمان انگلستان و در مجاور رودخانه تایمز، سطح بتن در بخش عمدهای از سطوح خارج و داخل ساختمان نمایان است.
از دیگر معمارانی که به این سبک طراحی کردند، میتوان از پل رودولف نام برد. طرح او برای دانشکده معماری و هنر دانشگاه ییل در امریکا (۱۹۵۸-۱۹64)، یکی از بهترین نمونه طراحی در این سبک است. در این ساختمان، نمای نمایان بتن شیار داده شده تا زبری آن وضوح بیشتری داشته باشد. همچنین تیرها و ستونهای بتنی به صورت اغراقآمیز بر روی احجام مکعبشکل این بناها ظاهر شده است.
از جمله ساختمانهای به سبک بروتالیسم در ایران میتوان از ساختمان کتابخانه و خوابگاههای دانشگاه شیراز، انجمن فرهنگی ایران و امریکا (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) در تهران و رستوران پیکنیک (موزه توس) در مجاور آرامگاه فردوسی در توس نام برد.
5- سبک تندیسگرایی
لوکوربوزیه به عنوان استاد مسلم و نظریهپرداز اصلی معماری مدرن، در این دوره از عقاید دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ خود در معماری فاصله گرفت. او به جای تکیه بر یک معماری انتزاعی صرف و طراحی مکعبهای مدرن، به سمت معماری بروتالیسم و همزمان طراحی تندیسهای احساسگرایانه گرایش پیدا کرد.
این موضوع را میتوان در کارهای در دهه اواخر عمر او همچون کلیسای زیارتی نوتردامدوئو ( ۱۹۵0 – ۱۹۵6 ) در شهر رونشان فرانسه و ساختمانهای ساخته شده در چندیگار هند (۱۹۵۱-۱۹64) و بالاخره مرکز هنری کارپنتر ( ۱۹61 – ۱۹64 ) در دانشگاه هاروارد امریکا ملاحظه کرد.
تعدادی از معماران جوانتر نیز در این دوره به سمت معماران تندیسگرایی تمایل پیدا کردند. از جمله میتوان از ارو سرینن معمار فنلاندیتبار امریکایی، در طرح پایانه مسافری تی. دبلیو. ای. (1956 – 1962) در فرودگاه نیویورک و همچنین طرح پایانه مسافری فرودگاه بینالمللی دالس (۱۹۵۸ – ۱۹6۳) در غرب شهر واشنگتن در آمریکا نام برد.
یورن اتزون معمار معاصر دانمارکی نیز برای طرح ساختمان اپرای سیدنی (۱۹۵6 – ۱۹۷۳) تندیسی بسیار زیبا همچون صدفهای دریایی طراحی کرد. از دیگر معمارانی که میتوان در این زمینه نام برد کنزو تانگه، اولین معمار ژاپنی با معروفیت جهانی است که برای استادیوم ورزشی توکیو در المپیک (۱۹64)، بامی به شکل چادر با ورقها و کابل فلزی و پایههای بتنی احداث کرد.
نکته حائز اهمیت در مورد این ساختمانهای تندیسگونه این است که همه آنها بلا استثنا با بتن احداث شدهاند. در این بناها، بتن همچون خمیر مجسمهسازی، مادهای بسیار مناسب برای پدید آوردن اجسام بدیع و نوظهور بود.
رایت در این دوره همچنان به عنوان معروفترین و مهمترین معمار امریکایی شناخته میشد و پیروان بسیاری در امریکا و اروپا داشت. او تنها معماری است که در هر سه دوره معماری مدرن ساختمانهایی با شهرت جهانی ساخته است.
وی در دو دفتر طراحی خود به نامهای تليسين شرق در ایالت ویسکانسین و تليسين غرب در ایالت آریزونا در امریکا به تدریس دانشجویان معماری و تبیین و طراحی معماری ارگانیک مشغول بود.
او آخرین شاهکار معماری خود یعنی موزه گوگنهایم (۱۹4۳-۱۹5۹) را در نیویورک در آخرین سالهای عمر خود به صورت تندیسی دوار طراحی نمود و یک بار دیگر توجه جهانیان را به سمت خلاقیت و نوآوری در کارهای خود جلب کرد.
برج شهیاد (آزادی)، سردر دانشگاه تهران و آرامگاه خیام در نیشابور، از جمله بناهای شاخص به سبک تندیسگرایی در ایران است.
طرح های خلاقانه باک مینیستر فولر، معمار و مبتکر امریکایی، در سده گذشته میلادی مورد توجه معماران و جوامع حرفهای در امر بهکارگیری فناوریهای جدید قرار گرفت. او در سال ۱۹۲۷ خانه دایمکسون (Dymaxon House) را طراحی کرد که تنها ماکت آن ساخته شد. نام خانه دایمکسون به لحاظ عملکرد دینامیک و ماکزیمم کارایی این خانه بود.
این خانه آلومینیومی به معنای واقعی کلمه، ماشینی برای زندگی بود. پلان ساختمان شکلی هشت ضلعی داشت و از یک هسته مرکزی کنسول شده بود. یک سری کابلهای فلزی محیط ساختمان را به هسته مرکزی متصل میکردند. صرفهجویی در مصرف انرژی در طرح ساختمان لحاظ شده بود.5-1- باک مينيستر فولر و لویی کان
فولر بین سال های 1944 الى 1946، ماشین سکونت (Dwelling Machine) را طراحی کرد و یک نمونه از آن را ساخت. بدنه این ماشین از اجزای هواپیما ساخته شده بود و قابلیت جمع شدن و حمل و نقل را داشت. او پس از جنگ جهانی دوم.
مجموعه کارهایی را طراحی کرد که از قطعات پلاستیکی یا فولادی تشکیل شده بود. این قطعات به صورت شش یا هشت ضلعی، در کنار هم، سازه یک کره را تشکیل میدادند.
معروفترین این کرهها برای غرفه امریکا در نمایشگاه مونتریال کانادا در سال ۱۹6۷ ساخته شد. قطر این ساختمان ۷6 متر و ارتفاع آن 5/41 متر است.
كان به تقسیمبندی فضاهای ساختمان به فضاهای سرویسدهنده و فضاهای سرویسشونده و جدا کردن این فضاها از یکدیگر معتقد بود. بهترین مثال این نمونه از کارهای او را میتوان در ساختمان تحقیقات پزشکی در دانشگاه پنسیلوانیا (۱۹۵۷–۱۹6۵) و ساختمان مجلس ملی بنگلادش در داکا (۱۹6۲-۱۹۷4) ملاحظه کرد. مؤسسه علوم اداری در احمدآباد هند (۱۹6۳)، و موزه کیمبل (۱۹66-۱۹7۲) در شهر فورتورت در ایالت تگزاس آمریکا از دیگر طرحهای مهم این معمار است.
دیگر چهره بارز این دوره، لویی کان، معمار استونیتبار امریکایی است. اگر چه ساختمانهای طراحی شده توسط او اندک است، ولی کان تأثیر بسزایی بر معماری غرب در طی دو دهه 6۰ و ۷۰ میلادی گذارد. از او میتوان به عنوان حلقه بین معماری مدرن و معماری پستمدرن نام برد، زیرا او همواره در کارهایش نیمنگاهی به گذشته داشت و از استفاده از عناصر تاریخی در ساختمانهای خود ابایی نداشت.
كان بین سالهای ۱۹۵۰-۱۹5۱ به رم سفر کرد و تحت تأثیر معماری عظیم و ساده روم باستان قرار گرفت. به گفته کان: تمام فرمهای خالص به انواع گوناگون در معماری روم امتحان شده است. او در کارهای خودش، سنت و تاریخ را رد نمیکرد، و سعی در تطبیق آنها با نیازهای زمان معاصر مینمود.
فولر و كان هر دو در کنگره بینالمللی معماران در اصفهان تحت عنوان “بررسی امکان پیوند معماری سنتی با شیوههای نوین ساختمان“ در سال ۱۹۷۰ (۱۳4۹ ه .ش.) شرکت کردند. گرو پیوس، میس و ریچارد نوترا نیز به این کنگره دعوت شده بودند. منتها به علت مرگ هر سه آنها قبل از برگزاری کنگره، این گردهمایی بدون حضور آنها تشکیل شد و فولر و كان شاخصترین سخنرانان این کنگره بودند.
6- شهرهای مدرن
در این زمان آنچه را که تونی گارنیر و فوتوریستها در طرحهای خود و لوکوربوزیه در دو کتاب معروف خود در مورد معماری و شهرسازی آینده پیشبینی کرده بود، به تدریج در غرب و سپس در اقصی نقاط جهان چهرهای واقعی به خود گرفت.
ساختمانهای بلندمرتبه برای عملکردهای مختلف در شهرهای بزرگ جهان یکی پس از دیگری ساخته شد. اتوبانهای عریض و طویل، پلهای چندطبقه و وسایط حمل و نقل مدرن به سرعت چهره شهرهای قدیمی را عوض کرد. لوکوربوزیه در زمانی که در قید حیات بود، به چشم خود چهره شهر آینده را دید، اگر چه این امر برای سانت آليا میسر نشد.
همانگونه که در فصل مقاله معماری مدرن متعالی عنوان شد، در دهه ۵۰ میلادی، دو شهر مهم بر اساس عقاید لوکوربوزیه طراحی و احداث شد که مسئول طراحی یکی از آنها خود لوکوربوزیه بود.
پس از جنگ استقلال هندوستان و جدا شدن پاکستان از این کشور در سال ۱۹4۷، ایالت پنجاب به دو نیمه تقسیم شد و لاهور مرکز این ایالت در قسمت مربوط به پاکستان قرار گرفت. جواهر لعل نهرو نخست وزیر وقت هند، از لوکوربوزیه خواست که شهری جدید با نگرش به سمت توسعه و آینده در پنجاب هند طراحی کند.
برای طراحی این شهر که چندیگار نام گرفت، لوکوربوزیه از جدیدترین مبانی شهرسازی و معماری مدرن که خود او مسئول تبیین مواردی از آنها بود، استفاده کرد.
یک مرکز اداری وسیع برای استقرار ساختمانهای ایالتی و تعدادی محلات مسکونی در اطراف آن، به علاوه خیابانهای عریض، پارکهای وسیع و مغازههای بزرگ برای این شهر در نظر گرفته شد. لوکوربوزیه خود چند ساختمان مهم ایالتی از جمله ساختمان پارلمان و ساختمان دادگاههای عدالت را با بتن نمایان طراحی کرد. عملیات اجرایی این شهر از سال ۱۹۵۲ آغاز شد.
شهر دیگری به نام برازیلیا به عنوان پایتخت جدید کشور برزیل در سال ۱۹۵۷ توسط لوچیو کوستا طراحی شد. معمار معروف دیگر برزیلی به نام اسکار نیمایر، بسیاری از ساختمانهای مدرن این شهر را طراحی کرد.
این شهر نیز با توجه به عقاید لوکوربوزیه و مباحث مطرح شده در منشور آتن در سیام طراحی شد. نیمایر خود با لوکوربوزیه برای طراحی ساختمان وزارت آموزش برزیل در سال 1936 همکاری کرده بود.
|
اگر چه در این دو شهر آسمانخراشهای یکصد هزار نفری که توسط لوکوربوزیه پیشبینی شده بود وجود نداشت، ولی ساختمانهای مکعبشکل با فاصلههای زیاد از یکدیگر تبلوری واضح از ایده لوکوربوزیه بود.
این دو شهر به عنوان نماد شهرسازی مدرن در طی دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی توسط نظریهپردازان معماری پستمدرن همانند رابرت ونچوری، چارلز جنکس و برنت برولین مورد انتقاد شدید قرار گرفت. آنها این شهرها را غیرانسانی و فاقد هرگونه هویت تاریخی و فرهنگی معرفی کردند.
در ایران، شهرک اکباتان در شمال فرودگاه مهرآباد تهران مثال بسیار خوبی از شهرسازی مدرن بر اساس عقاید لوکوربوزیه است. کار اجرای این شهرک از دهه ۵۰ شمسی در غرب تهران آغاز شد.
در شهرک اکباتان یک سری آپارتمانهای بلندمرتبه مکعبشکل که مشابه یکدیگر هستند با بتن مسلح اجرا شده است. هیچگونه آثاری از تاریخگرایی و با توجه به خصوصیات فرهنگی، بومی و یا اقلیمی در طراحی این شهرک دیده نمیشود.