3- نهضت هنر نو
نهضت هنر نو نام سبکی در اروپا بود که ابتدا در هنرهای تزئینی مانند: طراحی پارچه، تولید کتاب و مبلمان از دهه ۱۸۸۰ آغاز شد. سپس این سبک در زمینههای دیگر هنرهای تزئینی همچون گرافیک، نقاشی، طراحی داخلی، پیکرتراشی و حتی عکاسی ظهور نمود. در معماری این سبک از اوایل دهه ۱۸۹۰ آغاز و عمدتاً تا سال ۱۹۱۰ ادامه داشت.
هنر نو نام مغازهای بود که طراحی داخلی آن توسط معمار بلژیکی، هنری وان دو ولد، انجام شده بود و در سال ۱۸۹۵ در پاریس گشایش یافت. در این مغازه اشیاء مدرن و نوظهور فروخته میشد. نام این مغازه به سبکی تعلق گرفت که به جای تقلید از گذشته، در پی ابداع اشکال، احجام و فرمهای جدید بود.
باید توجه داشت که سبکهای مختلف معماری از قبیل نئوکلاسیک، رومانتیک و التقاطی در قرن نوزده، تقليد دقیق از گذشته را سرلوحه کار خود قرار داده بودند.
ولی پیروان نهضت هنر نو برای اولین بار بینش جدیدی را در معماری اروپا پایهریزی کردند که به جای الهام از گذشته، توجه به آینده و تکنولوژی و ابداعات جدید داشت. معماران این سبک از مصالح مدرن مانند چدن، آهن، فولاد و بتن استفاده میکردند، ولی ظاهر کلی و جزئیات ساختمان را با تزیینات فرمهای طبیعی و گیاهی شکل میدادند.
زمینههای فکری این سبک را میتوان در جنبش هنرها و صنایعدستی در نیمه قرن نوزدهم در انگلستان یافت. لازم به یادآوری است که اگر چه جنبش هنرها و صنایعدستی شعار خود را ابداع به جای تقلید از گذشته قرار داده بود، ولی بنیانگذاران این جنبش تولید صنعتی را رد میکردند و خواهان بازگشت به معماری روستایی و محلی بودند. اما در مقابل، معماران نهضت هنر نو از تولیدات صنعتی به صورت گسترده استفاده میکردند و معماری روستایی برای آنها الگوی مناسبی نبود.
این سبک در انگلستان به نام سبک مدرن، در فرانسه به نام هنر نو و یا سبک گیومارد، در آلمان به نام سبک جوان (به لحاظ مجلهای به نام نشریه جوان که مبلّغ این سبک در آلمان بود)، در ایتالیا به نام سبک آزاد، در اسپانیا مدرنیسم و در اتریش سبک جدایی (به دلیل جدایی معماران این سبک از معماران تاریخگرا در اتریش) خوانده میشد.
ویکتور ارتا اولین معمار معروف این سبک محسوب میشود. او از اوایل دهه ۱۸۹۰، ساختمانهای بسیاری به این سبک در موطن خود، بلژیک، ساخت. در طرحهای او دیوارهای سنگی، ستونهای چدنی، نردههای آهنی و تزئینات روی کفها، دیوارها، سقفها و حتى چارچوب بازشوها و لوسترها، همه به صورت فرمهای نرم و سیال و درهمتنیده ظاهر میشدند.
در خانه تاسل (۱۸۹۲-۱۸۹۳)، در بروکسل، ارتا نه تنها ستونهای آهنی که طبقه دوم را نگه میداشت، به نمایش گذارد، بلکه فرم آنها را به صورت ساقه گیاهی درآورد که سرستونهای آنها به انفجاری از پیچکهای در هم فرورفته در محل اتصال با عناصر سازهای دیگر ختم میشد.
در راهپله این خانه همه عناصر ساختمان مانند نردهها، ستونها، پلهها، لوسترها و سطوح کف و دیوارها به صورت نرم و شاعرانهای در حال حرکت و وزیدن هستند.
ارتا در سال 1927 عضو هیئت داوری مسابقه طراحی ساختمان مجمع اتفاق ملل (1926-1927) در ژنو بود. او با رأی خود باعث ناکام ماندن طرح لوکوربوزیه در این مسابقه شد.
هکتور گیومارد، معمار نامی این سبک در فرانسه بود. وی تحت تأثیر ارتا بود و در طرحهای او تأثیر کارهای ارتا به خوبی مشاهده میشود. با ارزشترین کار گیومارد در چارچوب این نهضت، طراحی سردرهای ورودی متروی پاریس (۱۸۹۹- ۱۹۰4) است. متروی پاریس در سال ۱۹۰۰ افتتاح شد. او در طرحهای متنوع خود برای سردرهای مترو، چدن و آهن را به صورت هنری و نوظهور با خطوط منحنی و خمیده در معرض دید اهالی پاریس قرار داد.
چارلز رنه مکنتاش در انگلستان، معمار معروف این سبک تلقی میشد. در سال ۱۸۹۷ طرح او برای مدرسه هنر گلاسکو در اسکاتلند، که نمادی زیبا از سبک هنر نو است، برنده مسابقه اعلام شد.
اگرچه احجام و خطوط کلی ساختمان او برخلاف طرحهای منحنیشکل ارتا و گیومارد، بیشتر مستقیم و راستگوشه بود، ولی جزئیات اجرا شده بر روی نردهها و بازشوها، ملهم از طرحهای طبیعی و گیاهی بود. مکنتاش علاوه بر معمار، طراح مبلمان و نقاش نیز بود.
اتو واگنر و دو تن از شاگردانش به نام های جوزف البریش و جوزف هافمان در اتریش طلایهدار این سبک بودند. سبک واگنر در ابتدا سبک نئوکلاسیک بود.
ولی او در سال ۱۸۹4 در یک سخنرانی در آغاز سمت استادی خود در آکادمی وین، خواستار روش جدیدی در معماری، مستقل از گذشته شد. او در همین سخنرانی اعلام کرد: “هر چیزی که عملکردی نیست، زیبا نمیباشد.“ فرمهای این سه معمار به طرحهای مکنتاش بیشتر شباهت دارد تا طرحهای منحنیوار ارتا و گیومارد.
او فردی بسیار مذهبی بود و تا پایان عمر خود در سال ۱۹۲6، عمده وقت و تلاش خود را صرف تکمیل مهمترین ساختمان طراحی شده توسط او، یعنی کلیسای ساگرا فمیلیا (خانواده مقدس) کرد. طرح اولیه این کلیسا که توسط فرانچسکو ویلار انجام شده، ملهم از سبک معماری گوتیک بود.
کار احداث کلیسا از سال 1882 آغاز شد. گادی در سال 1883 جایگزین ویلار شد و خلاقیت و نوآوری خود را در طرح جدید برای اجرای این کلیسا به نمایش گذارد.
در طرح او، حجم و شکل کلی بنا و همچنین قوسهای سهمی، ستونهای کج و تزئینات و حجاریهای روی نمای کلیسا کاملاً جدید و مبتکرانه است. با وجودی که اجرای این ساختمان پس از گذشت بیش از یک قرن هنوز به اتمام نرسیده، ولی این کلیسا به صورت نماد و نشانی شاخص از شهر بارسلون درآمده است.
شاید به جرأت بتوان بیان کرد که خلاقترین معمار در این سبک فردی به نام آنتونی گادی در شهر بارسلون اسپانیا بود. پدر و اجداد گادی مسگر بودند و خود او علاوه بر معماری، کارهای بسیار زیبا و بدیع در طراحی مبلمان، محوطهسازی و آهنگری انجام داده است.
گادی معتقد بود که “در طبیعت هیچ خط مستقیمی وجود ندارد.” تقریباً در کلیه کارهای مختلف و متنوع او، خط مستقیم چه در طرح کلی و چه در جزئیات آن دیده نمیشود. اگرچه گادی جزو معماران سبک هنر نو محسوب میشود، ولی کارهای او فراتر از این سبک است.
او از سبکهای گوتیک و موریش (سبکی مربوط به دوره اسلامی در شبه جزیره اسپانیا و شمال غرب آفریقا از قرن هشتم تا پانزدهم میلادی) نیز الهام گرفته است.
گادی با وجودی که تاریخگرا بود و از منابع و اشکال تاریخی در طرحهای خود استفاده میکرد، ولی کارهای او هیچگاه تقلید صرف از گذشته نبود، بلکه همواره گذشته را به صورت جدید و بدیع و با طرحها و جزئیات نوظهور اجرا میکرد. به همین دلیل او پدر معماری پستمدرن محسوب میشود و کارهای او منبع الهام معماران پستمدرن است.
اصول فکری و مبانی طراحی پیروان این نهضت را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:باید توجه داشت که نهضت هنر نو در اوج اقتدار سبکهای تاریخگرایی همچون نئوکلاسیک، رومانتیک و التقاطگرایی در اروپا ظاهر شد.
این نهضت روش و طریقی را در اروپا پایهریزی کرد که برای اولین بار، به جای نگاه به گذشته به عنوان منبع الهام، عنایت به تکنولوژی و آینده مورد توجه قرار گرفت. به همین دلیل نهضت هنر نو جزو یکی از زیرمجموعههای معماری مدرن محسوب میشود، اگر چه در سبک هنر نو از تزئینات به افراط استفاده میشود.
- انتقاد شدید از اشیا و مکتبهای تقلیدی؛
- جدایی از گذشته؛
- ابداع فرمهای جدید؛
- هنر مناسب زمان؛
- به کارگیری تولیدات مدرن (فلز) برای اسکلت ساختمان و تزئینات؛
- استفاده از تزئینات با الهام از فرمهای طبیعی، رومانتیک و یا هندسی.
در این جا باید از سه تن از معماران مهم به نامهای آدولف لوس در اتریش، پیتر بهرنس در آلمان و آگوست پره در فرانسه نام برد. این معماران در جهت نزدیک کردن حرفه معماری و صنعت مدرن تأثیر بسیاری در اروپا داشتند و به تحقیق باید از آنان به عنوان سه تن از بنیانگذاران مهم معماری مدرن در غرب نام برد.
آدولف لوس، اگر چه در زمانی به حرفه معماری مشغول بود که اوج اقتدار نهضت هنر نو در اروپا محسوب میشد، ولی یکی از مخالفان اصلی زیبایی ارائه شده توسط معماران این سبک بود. او در سال ۱۸۹۳ به امریکا سفر کرد و مدت سه سال در آنجا اقامت گزید. در این مدت تحت تأثیر کارهای معماران مکتب شیکاگو و خصوصاً طرحها و مطالب عنوان شده توسط لویی سالیوان قرار گرفت.
لوس پس از بازگشت به موطن خود اتریش، در وین اقامت گزید. او با کارهای البريش و هافمان به مخالفت برخاست و تزئینات سبک هنر نو را موضوعی برخلاف فرهنگ و تمدن اروپا عنوان کرد. از نظر لوس فرم خوب باید زیبایی خود را در میزان سودمندی که نشان میدهد پیدا کند و وحدت و یکپارچگی آن قابل جدا شدن نباشد.
پیتر بهرنس در ابتدا کار خود را به عنوان نقاش آغاز کرد و بعد از سال ۱۸۹۰ تحت تأثیر سبک هنرها و صنایعدستی قرار گرفت. او در سال ۱۹۰۱ خانه خودش را به سبک هنر نو ساخت و در سال ۱۹۰۷ مشاور کارخانه عظیم آ. اِ. گ. (A.E.G.) شد.
در همین سال ساختمان کارخانه عظیم توربین را در برلین برای این شرکت طراحی کرد. این برای اولین بار بود که طرح کارخانه به عنوان یک موضوع معماری مطرح میشد.
علاوه بر ساختمانها، بهرنس طرح تولیدات صنعتی، آرم مکاتبات و مغازههای شرکت را نیز طراحی کرد.لوس در سال ۱۹۰۸ در مقاله معروف خود به نام “تزئینات و جنایت“، شعار تزئینات جنایت است را اعلام نمود.
این شعار به عنوان یکی از اهداف غایی معماری مدرن همواره مورد توجه بوده است. از نظر لوس، در جهان عملکردی مدرن، تزئینات موضوعی ارتجاعی، بیهوده و متعلق به گذشته است.
نکته قابل توجه این که سه تن از نامدارترین معماران اروپا، یعنی والتر گروپیوس، لودویک میس ونده رو و لوکوربوزیه در بین سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۱، هر یک به مدت یک الی سه سال در دفتر بهرنس کار کردند.
بهرنس نخستین معمار نامدار در اروپا است که طراحی کارخانه و تولیدات صنعتی را به صورت گسترده انجام داد. او در نزدیک کردن حرفه معماری با مقتضیات عصر مدرن و شرایط ویژه آن تأثیر بسزایی در غرب داشت.
او در سال ۱۹۰۵، گاراژ 4 طبقه پونتیو را با بتن مسلح در پاریس طراحی کرد و مجدداً در نمای ساختمان، اسکلت بتنی بنا را به نمایش گذارد. همچنین تئاتر شانزلیزه (۱۹۱۱- ۱۹۱4) و کلیسای نوتردام در لورنس (۱۹۲۲- ۱۹۲۳) را نیز با بتن مسلح اجرا کرد، به نحوی که بتن نه تنها به عنوان مصالح و اسکلت ساختمان، بلکه بخشی از طرح نمای خارجی و فضاهای داخلی ساختمان را تشکیل میداد.
پره در ساختمان تئاتر شانزلیزه، خصوصاً در طرح سالن اصلی تئاتر، نمونهای زیبا از طراحی سبک هنر نو را به نمایش گذارد.
لوکوربوزیه بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۰۹ در دفتر پره کار میکرد.کار شایان توجه آگوست پره، تبدیل بتن مسلح به یک نوع مصالح معماری مدرن بود. او در سال ۱۹۰۳ آپارتمان شماره ۲۵ فرعی خیابان فرانکلین در پاریس را طراحی کرد. در این ساختمان از بتن مسلح برای نخستین بار به عنوان وسیلهای برای ابراز مقاصد معماری استفاده شد و بسیاری از مظاهر آن بذرهای پیشرفتهای بعدی معماری گشتند.