آثار سنگی (هنر حجاری) پس از اسلام
در دوره اسلامی، در اسکلتسازی برخی بناها نیز از سنگ استفاده فراوان شده است. در بناهای مساجد، مدارس، کاخ ها و قلعهها از سنگ برای پیسازی و ازارهسازی به صورت اتصالات منظم و ریشهای تا ارتفاعی چشمگیر، استفاده شده و نیز در برخی بناها فضای داخلی و خارجی با سنگهای مقاوم مفروش شدهاند. در تزیینات معماری نیز، نقوش حجاری یا نقوش کنده شده بر سنگ به جای پیکرههای انداموار به نقشمایههای اسلیمی و گیاهی و نقوش تجریدی گرایش یافت و با به کارگرفتن انواع خطوط غنیتر شد.
نخستین نمونههای حجاری دوره اسلامی
از نخستین نمونههای هنر حجاری در دوره اسلامی میتوان به تزیینات کاخ المشَتّی یا کاخ زمستانی در اردن از سده اول هجری اشاره کرد که یادآور روش های گوناگون برخاسته از سنّت های پیشین است. کتیبه عریضنمای بنا نقوشی ملهم از هنر رومی و بینالنهرینی دارد.
قصر اُخَیضِر در همین دوره نیز نمونه دیگری از کاربرد هنر حجاری در معماری اولیه اسلامی است. محراب مسجدجامع قرطبه ، از سده سوم، نیز از درخشانترین نمونههای معماری اسلامی است در دوره عباسی نیز کندهکاری و حجاری روی مرمر رواج داشت.
دوره فاطمی
همچنین در مصر دوره فاطمی بهویژه کاربرد سنگ و تزیینات داخلی در مساجد و به خصوص مرمر در محراب چشمگیر است. در سنگ هایی که برای نمای خارجی مساجد استفاده میشد نیز، حجاری متأثر از نمونههای مغربی دیده میشود که یکی از زیباترین آنها سردر مسجد اَقْمَر در قاهره از دوره فاطمیان است.
نقوش حجاری پرکار این بنا عبارتاند از نواری از کتیبه در بالا و زیرسطح بام، مقرنسکاری و قوسی با ردیفهای افقی با حجاری خاص. در همین دوره، استفاده از سنگ در ساخت بناهای نظامی مانند استحکامات بدرالجمالی و بناهای مذهبی در تونس و مغرب معمول بود.
عصر ممالیک
کاربرد و علاقه به حجاری در عصر ممالیک (از اواسط سده هفتم تا اوایل سده دهم) نیز همچنان معمول بود، از جمله کندهکاری شیر بر سنگ مرمر در مسجدی از دوره بیبرس اول، حجاری های دیوارهای شهر قدیمی اسکندریه نمای مسجدجامع تیروزی (سده هشتم) در دمشق که با سنگ های رنگارنگ ساخته شده متعلّق به این دورهاند.
استفاده از لاشه سنگ در معماری شمال افریقا و کاربرد سنگ تراشیده ــ که ادامه سنّت معماری رومی و بیزانسی در سوریه بود ــ تا سدههای بعد ادامه داشت. برای نمونه ورودی مسجد مهدی در تونس یا گلدستههای مسجدجامع «کتیبه» در مراکش از سنگ خام، گلدسته مسجد حَسّان در رباط از سنگ کندهکاری شده و مناره مسجد کبیر در تِلِمْسان از سنگِ تراشیده است.
آسیای مرکزی
در آسیای مرکزی ، شاید به سبب کمبود سنگ، هنر حجاری در سطحی محدود در معماری این سامان دیده میشود. از نمونههای نادر در این منطقه، مرمر مکعب شکلی به نام تخت تیمور است که در حفاری صحن مقبره او کشف گردیده و دارای نقوش اسلیمی ظریف حجاری شده است. به همین ترتیباند کنارههای تابوت مرمرین در صحن مقبره خواجه عبداللّه انصاری در گازرگاه هرات یا حجاری های ظریف کاخی در غزنه .
معماری صخرهای در ایران
در معماری ایرانی، با وجود معادن غنی انواع سنگ در ایران، این مادّه عنصری فرعی بوده است. با این همه، سنگ در احداث پیدیوارها و ستون ها و به ندرت در بنای کاروانسراهای کوهستانی بهکار میرفت.
در مناطق کوهستانی در ایران، نوعی معماری صخرهای با کندن فضاهای مسکونی یا یادمانی در دل کوه معمول بوده است؛ مثلا در فخریگاه/ فقرگاه در مهاباد از پیش از اسلام، مسجدسنگی داراب ، شهرسازی کندوان آذربایجان و میمند کرمان.
معماری سنگی در ایران
گنبدعلی از دوره آلبویه و گنبد جبلیه از دوره سلجوقی از نمونههای نادر معماری سنگی در ایران است.
از دوره صفوی، نمونههایی از حجاری معماری ایران باقیمانده است، از جمله تزیینات سنگی کاخ هشت بهشت در اصفهان. در این دوره، بیشتر پایه بناها دارای پوشش مرمری است. همچنین تعبیه حوض های فوارهدار مرمرین رواج داشته است. از دیگر کاربری های حجاری در این دوره، ساخت انواع سنگابها و منبرهای زیبا و نفیس بود.
از سده دوازدهم و پس از دوره صفویان، حجاری های مسجد وکیل شایان ذکر است از جمله قطعه سنگ گندمی مستطیل شکلی با کتیبهای به خط نستعلیق در دیوار روبهروی در ورودی یا سنگ های تراشیده حوض میان حیاط و ستون های حجاری شده (پیچ) شبستان آن. در حمام وکیل نیز حجاری های هنرمندانه اطراف و حوض سربینه و ستون های سنگی جالب توجه است.
در دوره قاجار ، توجه دوبارهای به حجاری بهویژه در ازارههای مساجد و بناهای باشکوه یادمانی شد، برای نمونه ازارههای مسجد فیلسوف و مسجد سلطانی (امروزه امام خمینی ) در تهران ، حجاریهای شاه عبدالعظیم و نقش برجسته چشمهعلی در ری.
از اوایل دوره پهلوی بهتدریج استفاده از سنگ در روبنای ساختمان ها با نقش کم و ساده معمول شد. بنای کاخ مرمر نمونهای از این استفاده از سنگ است. در حال حاضر، معادن سنگ های ساختمانی تزیینی در کرمان، همدان، خراسان ، قم و کردستان از ثروتهای ملی ایران محسوب میشوند که بهرغم رشد چشمگیر بهرهبرداری از آنها، سهم ناچیزی در صادرات دارند.
از ۱۳۶۳ش، برای استفاده بهینه از ذخایر سنگ، در روش استخراج سنّتی آن یعنی استفاده از باروت (روش انفجاری) دگرگونی هایی حاصل شد و روش مکانیزه (سیم برش الماسه) و سپس استفاده از ماشینآلات جدید برش ـ ساب جای آن را گرفت و به کارگیری روش انفجاری از ۱۳۷۲ش ممنوع اعلام گردید.
آسیای صغیر، دوره سلجوقیان و عثمانی
در آسیای صغیر در دوره سلجوقیان و سپس عثمانی، کاربرد سنگ و حجاری در معماری بهسبب در دسترس بودن بیشتر سنگ، بسیار معمولتر بود و سنگ از مصالح عمده معماری بهشمار میرفت. برای نمونه در دوره سلجوقیان تحت تأثیر معماری مسیحی، احداث برج مدور با پوشش سنگی رایج شد، مانند مقبره اَخْلاط.
حجاری های زیبا و ظریف و پرکار مدرسه چفته منارهلی ، نقوش هندسی کنده شده بر ورودی مقبره ماماخاتون یا حجاری های مقبره مولانا در قونیه از نمونههای برجسته حجاری آسیای صغیر در این دوره است. در این منطقه علاوه بر نقوش هندسی و اسلیمی و خطوط کوفی، نقوش حیوانی نیز جزو نقوش حجاری بوده است آنها را در ستون های صحن مسجدکبیر در ملطیه یا حجاری های مدرسه اینچه منارلی در قونیه میتوان دید. استفاده از سنگ های ساده در ابعاد بزرگ و گاه سنگمزارهای قدیمی در نمای خارجی نیز معمول بود، برای نمونه در دیوارهای کاروانسرای سعدالدین در قونیه.
معماری هند دوره اسلامی
در معماری هند دوره اسلامی نیز سنّتی بسیار غنی در زمینه حجاری وجود داشته است. دروازه علایی از بناهای سده هفتم در دهلی است که نقوش هندسی مانند ستارههای ششپر توخالی، نوارهای موازی کتیبهها و گل های نیلوفر با ظرافت و پرکاری شگفتی بر آن کنده شده است، چنانکه بهندرت میتوان سطحی کوچک بدون نقش در آن یافت همچنین آرامگاه سکندرشاه سلطان بنگال ، در چامپانگر که از قطعات بزرگ سنگی ساخته شده و ستون های آن از سنگ یکپارچه است.
چهارستون سنگی، سردر را نگاهداشته که با نقوش شاخ و برگ حجاری شدهاند بهکارگیری ماسهسنگ قرمز با نقوش تزیینی که از دوره هندوئیسم باقیمانده بود، در دوره اکبر شاه رونق دوباره یافت. برای نمونه قلعه آگرا (اکبرآباد) که به قلعه سرخ مشهور است نقطه اوج این هنر در بنای مرمرین تاجمحل دیده میشود. مسجد مروارید که آن نیز از بناهای دوره شاهجهان است، با سنگ قرمز در نمای بیرونی و مرمر سفید در داخل، مسجد کوچک تمامآ مرمرین در قصر اورنگزیب و سنگ فرش شبستان مسجد بیبی در اورنگآباد نمونههای دیگری از حجاری در معماری هندی است.
ابزار استخراج سنگ
در مرحله نخست، ابزارها و وسایلی برای استخراج سنگ در روش سنّتی انفجاری بهکار میرفته است که عبارتاند از دیلم، میلگوشی برای سوراخ کردن سنگ به منظور باروتگذاری، پتک، چکش، کلنگ، پرگار، نردبان و فرغون. این مرحله سنگشکنی نام دارد. سنگشکنی با وجود سختی کار، از پیشههای پیشپا افتاده محسوب میشده است که برای انجام دادن آن به ابزار بسیاری نیاز نیست. نخست با دیلم یک رشته سوراخ در سنگ ایجاد میکردهاند. سپس با ریختن باروت در این سوراخها و انفجار آنها سنگ را از کوه جدا مینموده و با پاک کردن سنگ از قطعات اضافی، آن را آماده کار میکردهاند
ابزار سنگتراشی
مرحله بعد، سنگتراشیاست که از کهنترین و قابل احترامترین پیشهها در ایران است. مهمترین ابزار کار در این مرحله عبارتاند از: قلم موج و قلم درز (برای کم کردن زوائد و بریدن سنگ)، قلم نَقّاری باریک (برای ایجاد خط و کارهای ظریف)، قلم دندان تیشهای (برای زدودن زوائد سطح سنگ)، قلم کشو (برای صیقلی کردن کف و زمینه نقوش که همراه با خراشیدن است)، قلم حفره، انواع تیشه برای ایجاد سطوح زبر که اصطلاحآ به آن یک تیشه یا دو تیشه کردن میگویند و نیز تیشه کمپرسی یا کلنگ سنگتراشی دودَم نیز برای ایجاد سطوح بسیار زبر. در این مرحله، سطح سنگ را میتراشند تا به زبری آن برسند.
به این سطح « تیشه بسته » میگویند و در موارد ویژه، با رشتهای سنگ سمباده آن را صیقل و پرداخت مجدد میکنند. سپس بر سطح صاف و براق به دست آمده با قلمهای متعدد نقوش تزیینی میکَنَد در مرحله نهایی، سنگتراش علامت سنگتراشی خود را روی هر سنگی میگذارد. این علامت را او در زمان شاگردی انتخاب کرده و تا آخر عمر همان نشانه را بهکار میبرد.
آشنایی با هنر حجاری امروزی
حجاری بر چند نوع است:
۱. نقشهای کتیبه؛ مانند خطها، برجسته، حکاکی برجسته، حکاکی گونیا که دارای زاویه قائمه است، و حکاکی پاتوپا که زاویه آن شکل است.
۲. نقشهای گره؛ شامل انواع گره، نقوش اسلیمی، گل و برگ، گل و مرغ و نقوش تخت جمشیدی میباشد.
۳. کارهای سنتی؛ شامل محراب ساختن است که تمامی تکنیکها و نقوش حجاری فوق را در برمیگیرد.
۴. کارهای سفت کاری؛ ستونها، زیرستون، نرده و…
۵. سنگهای مولون یا روستایی؛ که به صورت نامنظم در اثر کار گذاشته شده و از سختترین نمونههای کارهای سنگی است.
شیوه حجاری
در قدیم سنگهای لاشه و کلوخ را برای هنر حجاری به کارگاه میآوردند و با ابزاری سنگین مانند کلنگ یا کنر، سطح سنگها را صاف میکردند تا برای استفاده مناسب شود.
شیوه انتقال طرح بر روی اثر به چند شکل است. در قدیم با گرته طرح را بر روی آن اجرا میکردند. به این ترتیب که ابتدا بر روی خطوط مرزی طرح، سطح کاغذ را سوراخ زده و بر روی آن گرته میریزند. به این صورت طرح بر روی سنگ اجرا میشود. اما امروزه به دلیل تمیزتر ارائه شدن اثر، طرح را به وسیله کاربن بر روی سطح کار منتقل مینمایند.