بیوگرافی ژان نوول
ژان نوول فرانسوی از آغاز حرفه معماری خود در دهه 1970، مرزهای زیبایی شناسی مدرنیسم و پست مدرنیسم را در هم شکست تا یک زبان خاص به سبک خودش خلق کند.
بیل لِیسی در کتاب خود به نام «صد معمار معاصر» مینویسد: « او اهمیت زیادی برای طراحی ساختمان هماهنگ با محیط اطرافش قائل است.» لیسی، از سال 1988 تا 2005 مدیر اجرایی جایزه معماری پریتزکر بود، و پس از آن بازنشسته شد. او معتقد است: « در نهایت ممکن است طراحی ساختمان را از اَشکال سنتی و غیر سنتی وام گرفته باشد اما ارائه آن کاملاً منحصر به فرد است.»
پروژههای ژان نوول، چشم اندازی که در آن ساخته شدند را تغییر میدهند، و اغلب به خودی خود تبدیل به یکی از رویدادهای بزرگ شهری میشوند. رویکرد منحصر به فرد او که بر اساس ویژگی های زمینه، برنامه و سایت هدایت میشود، در موفقیتهای متعدد در سراسر جهان موثر بوده اند.
یکی از این موفقیت ها، ساختمان «انستیتو جهان عرب (IMA)» در پاریس است. این ساختمان برای اولین بار شهرت بین المللی را برای نوول به ارمغان آورد. یکی از نماهای این ساختمان کاملاً به شکل یک چشم مکانیکی ساخته شده که توسط سلولهای فوتوالکتریک کار میکند، یعنی بطور خودکار در پاسخ به سطوح نور باز و بسته میشود. آلن دو گورکوف، منتقد فرانسوی، در مورد آن گفت: «تاثیر کلی این اثر به شیوه خاورمیانهای بسیار دکوراتیو است اما پیشرفته ترین وسایل الکترونیکی را به نمایش گذاشته است.»
انستیتو جهان عرب (IMA) یکی از اولین پروژههای عظیم بود که در سال 1987 توسط فرانسوا میتران، رئیس جمهور فرانسه، راه اندازی شد. این مجموعه شامل یک موزه، یک کتابخانه، فضاهای نمایشگاه موقت، کارگاههای کودکان، یک مرکز نگهداری اسناد، سالن نمایش و رستوران روی پشت بام است. اما در نشریه A+U از این ساختمان بعنوان «یک ساختمان مدرن غربی که به فرهنگ عربی ادای احترام میکند» یاد شده است.
انستیتو جهان عرب (IMA)» فقط یکی از دویست و چند پروژه ژان نوول است که هیات داوران جایزه معماری پریتزکر در اعلام رسمی خود به آن اشاره کردند.
تئاتر گاثری در مینیاپولیس، مینهسوتا یکی دیگر از پروژههایی است که در اعلام رسمی هیات داوران به آن اشاره شده است. هیات داوران پریتزکر درباره گاثری اظهار داشتند: « تئاتر نمادین گاثری در مینیاپولیس، مینهسوتا، به سبک زیبایی با محیط پیرامون ادغام شده اما بطور همزمان در تضاد با آن هم است. اگرچه قرابت زیادی با شهر و رودخانه میسی سی پی در همان نزدیکی دارد اما در عین حال، زبان گویای جهان جادویی تئاتر نیز هست.»
این مفهوم «تئاتری بودن» تصادفی نیست. نوول اغلب نقش خود را بعنوان معمار با کارگردان فیلم مقایسه کرده است. در مصاحبهای که در سال 2002 توسط ال کروکیس منتشر شد، نوول گفته است: «همه چیز نمایش است. من برای مدت طولانی بعنوان یک صحنه نگار کار کردم، حتی هنگامیکه بر روی یک پروژه مسکن اجتماعی کار میکنید، صحنه نگاری به کمک شما میآید چون رابطه بین اشیاء و همان موضوعی را توصیف میکند که مایلیم به ناظران نشان دهیم.
در واقع، همانطور که در لوسرن شاهد هستیم، در هر ساختمان راهی برای اثبات نمای سیصد و شصت درجه از چشم انداز وجود دارد. اگر از واژه صحنه نگاری بطور صحیح استفاده شود، من هیچ مشکلی ندارم و ناراحت نمیشوم.» او بارها در مصاحبههای دیگر گفته است که معماری و سینما بسیار به هم نزدیک هستند.
نوول شخصاً در این خصوص توضیح داده است: « معماری مانند سینما در بُعد زمان و حرکت بوجود میآید. شما میتوانید یک ساختمان را بر اساس توالی فکر، درک و خوانش تصور کنید. ساختن یک ساختمان، یعنی پیش بینی و جستجوی اثرات تضاد و در آن باید با توالی فضاهایی که فرد از آن عبور میکند، پیوند ایجاد کنید.»
منظور او از لوسرن، مرکز فرهنگی و کنفرانس لوسرن است که در سال 2000 در شهر لوسرن در سوئیس تکمیل شد. نوول آن را اینگونه توصیف کرده است: «نمونهای از اصل قاب بندی چشم انداز، چون این ساختمان در یک مکان استثنایی یعنی کنار دریاچه و رو به شهر قرار دارد. کل شهر را میتوان از سرسرا دید.»
مرکز فرهنگی و کنفرانس لوسرن به همراه بنیاد کارتیه در پاریس، دو پروژه دیگر هستند که توسط نوول تکمیل شدند، و هیات داوران پریتزکر در اعلام نتایج خود از آنها بعنوان «مادیگرایی زدایی محسوس» یاد میکنند. با این توصیف آنها توجه همگان را به پروژه «برج بی پایان» اثر نوول جلب میکنند: «یک سازه به ارتفاع 400 متر برای پاریس که قرار بود بلندترین ساختمان اروپا باشد.»
هیات داوران اهمیت این پروژه را اینگونه توصیف کردند: «مواد بکار رفته در پوسته ساختمان، با پیشروی به سمت بالا تغییر میکنند – از گرانیت گرفته تا آلومینیوم، فولاد ضد زنگ و شیشه – و قبل از ناپدید شدن در آسمان، به طور فزایندهای ظریف، سبک و شفاف میشوند.»
این برج هرگز محقق نشد، و پس از آن نوول پروژه دیگری در شهر نیویورک در دست اجرا دارد، یک برج با کاربری مختلط در مجاورت موزه هنر مدرن، به نام برج شیشهای، همچنین اخیراً اعلام شد که او یک مجتمع مسکونی مرتفع به نام «برج شیشه ای» را برای ناحیه سنچری در لس آنجلس طراحی کرده است.
کانوی لوید مورگان در کتابی با عنوان «ژان نوول: عناصر طراحی» مینویسد: «ساختمانهای نوول به واسطه سازگاری با هدف، در محدوده پیچیدگیهای بصری یا فنی، نظر همگان را به خود جلب میکنند. غالباً توالی تأثیراتی که یکی از ساختمانهای او ایجاد میکند – از فاصله تا جزئیات، از طریق چیدمان، رعایت تناسبات و پیوند عناصر داخلی، در مدیریت جرم و نما، و یا استفاده از رنگ و نور – هماهنگی زیادی به موازات اهداف و کارکردهای ساختمان ایجاد میکنند؛ اینها همان ویژگیهای ایستایی، کارآیی و زیبایی هستند که قرنها پیش ویتروویوس هم به آنها اشاره کرده است.»
احتمالاً منظور از اشاره به نام ویتروویوس، یک مرجع برای پیش بینی بوده است. او همچنین به «ده کتاب با موضوع معماری» نیز اشاره دارد که حدود 2000 سال پیش به آگوستوس، امپراتور روم، تقدیم شده است. هنری واتن در رساله 1624 خود «عناصر معماری» را اینگونه ترجمه کرده است: « نکته مهم و نهایی آنست که یک ساختمان خوب بسازید. آبادانی سه شرط دارد: ایستایی، کارآیی و زیبایی.» همین سه واژه «ایستایی، کارآیی و زیبایی» بر روی مدال پریتزکر حک شدند.
به قول نوول: « منتقدان مرا بعنوان یک معمار مفهومی توصیف میکنند، یعنی کسی که بیشتر با واژگان کار میکند تا طراحی، اما من به طراحیها اعتماد ندارم چون تثبیت هر مورد در همان ابتدای روند خلاقیت صحیح نیست، این درحالیست که شما در استفاده از واژگان آزاد هستید. معتقدم یک معمار کسی است که همیشه حرفی برای گفتن دارد.»
نوول در سال 1945 در فومِل در جنوب غربی فرانسه بدنیا آمد. پدرش، راجر نوول، معلم تاریخ بود که بعدها به سِمَت ناظر مدارس بخش منصوب شد و مادرش، رِنِه نوول، معلم زبان انگلیسی دبیرستان بود.
آنها به دلیل وظائف شغلی پدرش در سِمَت مدیر و ناظر مدارس منطقه، ناچار بودند بطور مرتب به شهر جدید نقل مکان کنند. زمانیکه ژان هشت ساله بود، به سارلات نقل مکان کردند، مکانی که نوول آن را «شهر قرون وسطایی با معماری فراوان» توصیف میکند.
او اعتراف کرد که در آن سالها برای رفتن به سینما از همه کارها دست میشسته است، و تاثیر سینما در فعالیتهای وی در سالهای بعدی مشخص شد. حدوداً شانزده ساله بود که یکی از اساتیدش به او نقاشی آموخت و او را با هنر واقعی آشنا کرد. تا آن زمان، والدینش تاکید زیادی بر یادگیری ریاضیات و زبانهای دیگر داشتند.
او احساس میکند والدینش سعی داشتند او را به سمت یک حرفه در زمینه آموزش یا مهندسی هدایت کنند. به همین دلیل، زمانی که اعلام کرد مایل است در مدرسه هنرهای زیبا ثبت نام کند، با مخالفت والدینش مواجه شد. آنها زمانی با هم به توافق رسیدند که او موافقت کرد در رشته معماری تحصیل کند، درهرحال، هنرمند شدن برای یک جوان به آن سن و سال بسیار خطرناک بود.
او در امتحان ورودی یکی از مدارس بوردو مردود شد، اما در بیست سالگی به پاریس رفت و در یک مسابقه ملی جایزه اول را کسب کرد، بنابراین مجوز ثبت نام در موسسه هنرهای زیبا را نیز کسب کرد. او برای کسب درآمد در حین تحصیل در شرکت معماری کلود پارنت و پل ویریلیو مشغول بکار شد، و فقط پس از یک سال حضور در کنار آنها، توانست مدیریت پروژه یک مجتمع آپارتمانی هشتاد واحدی را بدست آورد. او در سن 25 سالگی فارغالتحصیل شد و شرکت خودش را با مشارکت فرانسوا سیگنور تاسیس کرد.
نوول با بدست آوردن پروژههای بزرگ به دفتر نوپای خود اعتبار بخشید، اما از همه مهمتر مدیریت نمایشگاه دوسالانه پاریس بود چون نوول توانست یک فضای نمایشگاه بسازد که حدوداً پانزده سال پابرجا ماند. همین امر سبب شد که او تماسهای زیادی از جهان هنر و تئاتر دریافت کند.
نوول از سال 1972 تا 1984، بطور پی در پی با ژیلبر لزنس، ژان فرانسوا گیوت و پیر سوریا همراه شد. در سال 1985، بطور همزمان با سایر فعالیتها، شرکت ژان نوول و شرکا را با سه تن از معماران جوان خود به نامهای امانوئل بلامونت، ژان مارک ایبوس و میرتو ویتارت تاسیس کرد.
در سال 1988، یک شرکت تحت عنوان «JNEC» با امانوئل کاتانی تاسیس کرد. حدود شش سال بعد، در سال 1994، او شرکت فعلی خود، یعنی «آتلیه ژان نوول» را با میشل پلیسیه تاسیس کرد. امروزه دفتر اصلی او در پاریس دارای 140 کارمند است و یکی از بزرگترین شرکتهای معماری در فرانسه محسوب میشود.
علاوه بر این، چندین شعبه از «آتلیه ژان نوول» در شهرهای دیگر همچون لندن، کپنهاگ، نیویورک، رم، مادرید و بارسلون تاسیس شده است. آنها بیش از 40 پروژه فعال در 13 کشور دارند. این شرکت تاکنون چندین موزه، سالنهای کنسرت، مراکز کنفرانس، تئاتر، هتلها، پروژههای مسکونی اجتماعی، ساختمانهای اداری، مراکز تجاری و اقامتگاه های خصوصی را در سرتاسر جهان ساخته است.
ژان نوول با اودیل فیلیون ازدواج کرد که یک فیلمساز است، آنها دو پسر دارند. اولین فرزند آنها به نام برتراند در سال 1979 متولد شد و در حال حاضر مشغول کار بر روی پایان نامه فوق دکترا در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه چیبا در ژاپن است.
فرزند دوم آنها به نام پیر در سال 1981 متولد شد. او یک کارگردان، تهیه کننده و طراح تئاتر است و شرکت خودش یعنی فَکتوید را تاسیس کرده است. ژان نوول یک دختر به نام سارا نیز دارد که حاصل ازدواج دومش با کاترین ریچارد است. او در حال حاضر با یک معمار سوئدی به نام، میا هاگ زندگی میکند که شرکتش به نام هابیتر اوترومنت واقع در پاریس است.