بیوگرافی ریچارد راجرز
علت اصلی شهرت ریچارد راجرز برای ساختن ساختمان های پیشگام مانند: مرکز پمپیدو در پاریس، مقر لویدز لندن، دادگاه اروپایی حقوق بشر در استراسبورگ و گنبد هزاره در لندن است. دفتر او – ریچارد راجرز و شرکا (RRP) – در سال 1977 تأسیس شد و دفاتری در لندن، بارسلونا، مادرید و توکیو هم دارد.
شرکت ریچارد راجرز و شرکا (RRP) تاکنون دو پروژه بزرگ فرودگاهی را طراحی کرده است – ترمینال 5 در فرودگاه هیثرو لندن و ترمینال منطقه جدید در فرودگاه باراخاس مادرید، و همچنین پروژه های اداری بلندمرتبه در لندن، یک مجتمع جدید دادگاه حقوقی در آنتورپ، مجمع ملی ولز در کاردیف و یک هتل و مرکز کنفرانس در بارسلون را نیز تکمیل کرده است.
این شرکت دارای تجربه زیادی در برنامه ریزی جامع شهری با طرح های اصلی در لندن، لیسبون، برلین، نیویورک و سئول هم هست.
با هر معیار که حساب کنید، ریچارد راجرز زندگی خارقالعاده داشته است، از زمان تولدش در فلورانس ایتالیا در 23 ژوئیه 1933 تا اینکه در سال 1996 لقب «لرد راجرز از ریورساید» را به خود اختصاص داد و تا به امروز که به عنوان برنده ی جایزه معماری پریتزکر در سال 2007 انتخاب شد.
داستان او را می توان برای ساخت یک فیلم سینمایی استفاده کرد، قبلاً این داستان در قالب یک کتاب و توسط برایان اَپل یارد نوشته شده و توسط انتشارات فَبِر و فَبر به چاپ رسیده است.
اگرچه در اینجا تاکید اصلی بر روی حرفه راجرز به عنوان یک معمار است اما برخی جزئیات از پیشینه شخصی او را نیز گنجانده ایم – البته بسیار مختصر. در مورد جزئیات حرفه معماری، بهترین نکات را می توان در اثر کِنِت پاول یافت که در سه جلد توسط فایدون منتشر شده است.
در زمان تولد ریچارد راجرز، پدرش، ویلیام نینو راجرز، دانشجوی پزشکی بود. پدرش نوه یک دندانپزشک انگلیسی بود که از مدت ها قبل در ایتالیا ساکن شده بود. مادر ریچارد اهل تریست بود.
پدرش در در ابتدا در رشته معماری و مهندسی تحصیل کرد، اما کار کردن در این زمینه را برای دستیابی به سِمَت اجرایی در یک شرکت بیمه رها کرد. پسر عموی پدر ریچارد، ارنستو راجرز، یکی از معماران برجسته ایتالیا و یکی از سردبیران مجلات برجسته معماری آن کشور یعنی دوموس و کازابلا بود.
مادر ریچارد علاقه زیادی به طراحی مدرن داشت و علائق پسرش به هنرهای تجسمی را تشویق می کرد. این علاقه زمانی برآورده شد که راجرز بعنوان رئیس گالری تیت و معاون رئیس شورای هنری بریتانیا برگزیده شد. او همچنین متولی موزه هنر مدرن نیویورک است.
با مشاهده احتمال جنگ در اروپا، در سال 1938، خانواده راجرز به انگلستان نقل مکان کردند. ریچارد فوراً در سیستم مدارس دولتی ثبت نام کرد اما هرگز عملکرد خوبی نداشت، چون او مبتلا به اختلال نارسایی در خواندن بود که تا سالها بعد تشخیص داده نشد. زمانی که تحصیلات متوسطه خود را در سال 1951 به پایان رساند، خانوادهاش قصد داشتن او را به سمت شغل احتمالی دندانپزشکی هدایت کنند اما فقدان قابلیت های لازم مانع از اجرای این نقشه شد.
در همان سال، جشنواره بریتانیا برگزار شد و اولین معماری مدرن بطور رسمی تائید گردید. ریچارد راجرز مسحور برخی از ساختمان های موقت خارق العاده در امتداد کرانه جنوبی گردید، اما کار کردن بعنوان کارمند دولت تنها راه وی برای دو سال بعد بود.
اما قبل از آن با یکی از دوستان مدرسه به ونیز سفر کرد. دوستش در شهر شورش کوچکی به راه انداخت که منجر به دستگیری آنها شد. خوشبختانه، روابط خانوادگی او در ایتالیا باعث آزادی و در نهایت عفو کامل او شد. اما این فقط یکی از ماجراهای متعدد در ایتالیا در دوران دانشجویی او بود.
پس از پایان خدمت سربازی، مدتی در تریست اقامت کرد، در همین مدت با ارنستو و کارهایش آشنا شد و تصمیم قطعی گرت تا در انجمن معماری شرکت کند (که در آن زمان تحت عنوان AA شناخته می شد). او در سال 1959 برنده «جایزه سال پنجم» برای یک پروژه دانشگاهی شد.
در سال 1960 با سوزان (سو) برومول دختر مارکوس و رنه برومول ازدواج کرد. پدر همسرش رئیس واحد تحقیقات طراحی (DRU) بود که در سال 1943 تشکیل شده بود. واحد تحقیقات طراحی (DRU) ، یک نیروی محرکه در جشنواره بریتانیا محسوب میشد.
در سال 1961، این زوج جوان به ایالات متحده رفتند تا ریچارد با بورسیه فولبرایت مدرک کارشناسی ارشد معماری را در دانشگاه ییل اخذ کند و همسرش، سو، در رشته برنامه ریزی شهری تحصیل کرد.
اولین خانه آنها در ایالات متحده متعلق به یکی از دوستان خانوادگی والدین سو بود، یک مجسمه ساز به نام نائوم گابو و همسرش. رئیس دانشکده معماری ییل، پل رودولف بود و یکی از همکلاسی هایش نیز ریچارد نورمن فاستر بود. مرحوم جیمز استرلینگ نیز یکی از اساتید همان دانشگاه بود.
در دانشگاه ییل بود که راجرز به آثار فرانک لوید رایت علاقه مند شد. در واقع، راجرز گفته است: «رایت اولین خدای من بود.» در مدتی که در ایالات متحده سکونت داشتند، راجرز، سو، فاستر و یکی دیگر از همکلاسی های آمریکایی چندین بار به سرتاسر قاره سفر کردند تا بتوانند تعداد بیشتری از آثار فرانک لوید و همچنین سایر معماران مهم از جمله میه ون در روهه و لوئی کان را از نزدیک مشاهده کنند.
پس از پایان تحصیلات در دانشگاه ییل و حین سفر به کالیفرنیا، او توانست یک شغل در اسکیدمور، اووینگز و مریل (SOM) بدست آورد و در ضمن از آثار رودلف شیندلر، پیر کونیگ، کریگ الوود، رافائل سوریانو و چارلز و ری ایمز بازدید کند.
پس از مراجعه به انگلستان، فاستر و راجرز به همراه همسرش سو و وَندی چیزمَن؛ «تیم 4 » را تشکیل دادند و اولین شرکت معماری خود را نیز تاسیس کردند.
اولین سفارش مهم آنها «کریک وین» نام داشت که در واقع، خانه والدین سو بود. یکی دیگر از پروژه های قابل توجه «تیم 4 » مربوط به کارخانه الکترونیک تولیدکننده کنترل های پیشرفته در سوئیندون بود. مدت کوتاهی پس از تکمیل دومین پروژه، «تیم 4 » از هم پاشید، راجرز و فاستر هر کدام شرکت های خود را در سال 1967 تاسیس کردند.
دو پروژه مهم و برجسته در دوره 1967 تا 1969 به آنها سپرده شد: خانه اسپِندِر و خانه راجرز (خانه والدین راجرز در ویمبلدون). هر دو آنها نمونه های اولیه از مسکن قابل حمل تر بودند، همان مفهومی که راجرز واژه «زیپ آپ» را برایش اختراع کرد.
در سال 1971، شرکت راجرز در پروژه توسعه پشت بام یک ساختمان کارخانه وابسته به واحد تحقیقات طراحی (DRU) مشارکت داشت، در آن زمان، او یک شریک جدید به نام رنزو پیانو داشت بنابراین نام جدید «پیانو + راجرز» را برای شرکت انتخاب کردند.
در همان سال، آنها یک پروژه طراحی از مرکز پمپیدو در پاریس را برنده شدند که راجرز و پیانو را در صحنه جهانی معماری معرفی کرد. پروژه مرکز پمپیدو شش سال طول کشید و بخش عمده آن در پاریس انجام شد. پاییز امسال قرار است نمایشگاهی از تاریخ دستاوردهای معماری راجرز در مرکز پمپیدو برگزار شود.
در سال 1978 جدایی پیانو و راجرز قطعی شد. در همان زمان، راجرز شرکت جدیدش را بر اساس روابط بیست سال گذشته تاسیس کرد: شرکت ریچارد راجرز و شرکا.
ساختمان لویدز لندن اولین سفارش این شرکت بود، این پروژه راجرز را با قدرت هر چه تمامتر بعنوان یک معمار بزرگ معرفی کرد، نه تنها در انگلستان بلکه در سایر نقاط جهان.
برخی از افتخارات متعدد او عبارتند از پریمیوم امپریال در سال 2000، مدال بنیاد یادبود توماس جفرسون در سال 1999، جایزه یادبود آرنولد دبلیو برونر از آکادمی آمریکا و موسسه هنر و ادبیات در سال 1989، مدال طلای سلطنتی برای معماری در سال 1985.
در سال 1995، راجرز اولین معمار بود که برای سخنرانی بی بی سی ریث دعوت شد (یک مجموعه برنامه تحت عنوان «شهرهایی برای یک سیاره کوچک») برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت ذیل مراجعه کنید: www.bbc.co.uk/radio4/reith/reith_history.shtml
برای نشان دادن اشتیاق راجرز به این موضوع، موارد زیر از سخنرانی های ریث او را نقل کردیم:
«زندگی بشر همیشه به سه متغیر جمعیت، منابع و محیط وابسته بوده است، اما امروزه، شاید اولین نسلی باشیم که با تاثیر همزمان افزایش جمعیت، کاهش منابع و فرسایش محیط مواجه هستیم. همه ی اینها دانش عمومی است، و با این حال، بطور باورنکردنی، صنعت ما بدون توجه به آن توسعه یافته است.
جوامع دیگر با انقراض روبرو شدهاند – برخی مانند: جزایر ایستر اقیانوس آرام، تمدن هاراپا در دره سند، تئوتیهواکان در آمریکای پیش از کلمبیا – همگی به دلیل فجایع زیست محیطی که خودشان ساختند نابود شدند. از نظر تاریخی، جوامعی که قادر به حل بحران های زیست محیطی خود نیستند، یا وادار به مهاجرت شدند و یا منقرض شدند.
تفاوت مهم امروز اینست که در حال حاضر مقیاس بحران منطقه ای نیست، بلکه جهانی است: همه بشریت و کل سیاره زمین درگیر می شوند.»
و در ادامه، او اظهار داشت: «…شهر یعنی مکانی که غالباً پرمخاطره ترین سبک زندگی را دارد، و البته شهرها مکانی هستند که بیشترین فرصت ملموس برای بهبود، مداخله و تغییر را به ما می دهند.»
وی در سال 1998 از سوی معاون نخست وزیر به ریاست «کارگروه ویژه شهری دولت بریتانیا» منصوب شد. او مشاور ارشد شهردار لندن در زمینه ی معماری و شهرسازی است و اخیراً بعنوان رئیس سازمان طراحی لندن بزرگ که گروه مشاور در لندن هستند، منصوب شده است.
چشم انداز او این است که شهرهای آینده «همانند شهرهای امروزی بصورت زاغه نشین های منزوی تک کاره منطقه بندی نخواهند شد بلکه شبیه به شهرهای غنی تر در گذشته خواهند بود یعنی فعالیت های گوناگون همچون زندگی، کار، خرید، یادگیری و اوقات فراغت با یکدیگر همپوشانی داشته باشند و در ساختارهای پیوسته، متنوع و در حال تغییر قرار بگیرند.»
راجرز با روث الیاس سابق اهل ووداستاک، نیویورک و پراویدنس، رود آیلند ازدواج کرده است. آنها دو پسر به نام های رو 32 ساله و بو 24 ساله دارند. راجرز از ازدواج قبلی خود با سو هم سه پسر دارد: بن، 43. زاد، 42; و اَب، 38 ساله .