بیوگرافی تام ماین
«به آنچه دشوار است پایبند می مانیم چون دشوار است … و به دلیل دشوار بودن ارزشمند است.» این نقل قول از یک معمار به نام تام ماین در تک نگاری درباره شرکتش به نام موفوسیس است که در سال 1972 در لس آنجلس تأسیس کرد.
اندیشه ای که بیان شد فقط نمونه ای از عقاید مردی است که در سراسر جهان بعنوان نظریه پرداز، نویسنده، معلم و در نهایت، بعنوان یک معمار متمایز شناخته شده است. ارزش و منزلت او حتی از جایزه معماری پریتزکر در سال 2005 نیز بسیار بالاتر است.
همانطور که در سند اعلام نظر هیات داوران پریتزکر آمده است، «رویکرد ماین به معماری و فلسفه او از مدرنیسم اروپایی، تأثیرات آسیایی، یا حتی از سوابق آمریکا در قرن گذشته نشأت نمی گیرد.
او در طول زندگی حرفه ای خود بدنبال خلق یک معماری اصیل بوده است، معماری که واقعاً نماینده فرهنگ منحصر به فرد و تا حدودی بی ریشه در جنوب کالیفرنیا، به ویژه شهر لس آنجلس باشد که از نظر معماری غنی است. تام ماین مانند: ایمزها، نوترا، شیندلر و گِهری که قبل از او فعالیت کردند، افزوده ای معتبر به سنت استعدادهای معماری خلاقانه و هیجان انگیز محسوب می شود که در ساحل غربی شکوفا می شود.
تام ماین سوار یک تاکسی و در حال عبور از پل تریبورو در نیویورک بود تا به فرودگاه برود که بیل لیسی، مدیر اجرایی جایزه پریتزکر با تلفن همراه وی تماس گرفت. « وقتی به من گفت برنده جایزه سال 2005 شدم، زبانم بند آمد، این موضوع بسیار بزرگ است اما به دلیل جنبه های خاص تربیتی من، در ذات من نیست که خود را فردی بالاتر از دیگران تصور کنم.
در تمام زندگی همیشه خود را منزوی از جامعه می دیدم. به سختی می توان این دیدگاه را به مردی نسبت داد که در برخی رسانه ها «پسر بد معماری» نامیده شده است. بنابراین کاوش در آنچه خودش «تربیت خاص» نامید، ضرورت دارد.
تام ماین در سال 1944 در واتربری، کانکتیکات به دنیا آمد. زمانی که نوزاد بود، خانواده اش به گری، ایندیانا نقل مکان کردند، پس از آن والدینش از هم جدا شدند.
وقتی ده ساله بود، مادرش منطقه ای در جنوب ویتیر در کالیفرنیا را برای زندگی خانواده انتخاب کرد تا برادر کوچکترش به مادربزرگ مادری نزدیکتر باشد.
او این مکان را این گونه توصیف می کند: «وسط ناکجا آباد با بیشه های پرتقال و درختان آووکادو». او گفته است:« از نظر اقتصادی، خانواده ما بسیار فقیر بود. پدرِ مادرم یک کشیش متدیست بود، مادرم در شیکاگو و پاریس تحصیل کرد و یک پیانیست بود.
در واقع، او همراه با خواهرش در سالن کارنگی برنامه اجرا کردند. اما بعد از ازدواج، زندگی بعنوان یک موزیسین را رها کرد تا تمرکز بیشتری بر روی فرزندانش داشته باشد. هنگام طلاق، مادرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود تا از خانواده حمایت کند … اما یک فرد خلاق با خلق و خوی نوازندگی بود. او سعی کرد تدریس کند اما نتیجه نداد، بنابراین یک سری مشاغل پشتیبانی در زمینه های گوناگون را امتحان کرد.»
تام ماین ادامه می دهد: «اما مادرم یک زن بافرهنگ بود. من با موسیقی کلاسیک و بازتولید هنرهای عالی پرورش یافتم و در نتیجه، بعنوان یک بچه شهری در حومه شهر بزرگ شدم، نه یک ورزشکار یا یک نجار. به هرحال، تناسب زیادی با محیط ویتیر نداشتم.
در اولین روز مدرسه، دوچرخه و کاپشنم را گرفتند و مرا کتک زدند. در سن ده سالگی گلکاری را آموختم و در دوازده سالگی بر روی محوطه سازی حیاط خانه خودمان کار کردم. بدیهی است که پسر بچه ها هرگز این نوع کارهای زیبایی شناسی را انجام نمی دهند.
در نتیجه، به نوعی تنها و گوشه گیر شدم. در آن زمان، به معنای واقعی خانواده نداشتم چون مادرم هرگز خانه نبود. اما اکنون یک خانواده دوستداشتنی دارم. همسرم حقیقتا باهوش است، مرا می شناسد و کاملا درک میکند که من ممکن است به دلیل چالش هایی که در زندگی تجربه کردم، یک فرد خودانتقادگر تمام عیار باشم. ما هر دو نفر میدانیم که خودانتقادگری موتور محرکه خلاقیت است …»
خانواده او شامل سه پسر است، فرزند اول (ریچارد ماین) از ازدواج اولش است که اکنون بزرگ شده و خانواده خودش را تشکیل داده، او همچنین دو فرزند کوچکتر هم دارد: سام 21 ساله و کوپر 17 ساله به گفته ماین، او توانست به سختی از دبیرستان در ویتیر فارغ التحصیل شود.
برای ثبت نام در کالج با اتوبوس به کال پلی در پومونا رفت. به گفته خودش:« وقتی از اتوبوس پیاده شدم، اولین کسانی که دیدم سه دختر اسب سوار بودند، شوکه شدم! پسر شهری درونم به من نهیب زد بنابراین فوراً سوار اتوبوس به مقصد لس آنجلس شدم و خود را به USC رساندم.
در آن زمان، یک گروه از متخصصان مجرب در آن دانشکده معماری فعالیت می کردند، کریگ الوود، گریگوری آین، ری کاپ، رالف نولز و دیگران. در دوران دبیرستان در مسابقه طراحی خانه برای کلاس معماری برنده شده بودم، بنابراین به رشته معماری علاقه داشتم… اما نمی دانستم کار کردن در این رشته چه معنایی دارد. به هر حال، آنها مرا پذیرفتند و برای اولین بار گام در جهانی نهادم که به نظر می رسید برای من مناسب باشد.»
و مابقی تاریخ است، یا حداقل می توان بر اساس جوایزی که طی سال های اخیر به مورفوسیس داده شده است، به یک جمع بندی کلی دست یافت. اما نکات بیشتری در داستان تام ماین وجود دارند.
پس از پایان تحصیلات در USC، به مدت دو سال تحت عنوان برنامه ریز برای ویکتور گروئِن کار کرد. سپس در پومونا شروع به تدریس کرد، اما پس از مدت کوتاه، تام ماین و شش نفر از همکارانش به همراه مدیر قسمت اخراج شدند.
ماین در این خصوص می گوید:« ما جوان و متعهد بودیم و به نوعی متقاعد شدیم که قادر به تعیین مجدد مسیر آینده معماری هستیم، بنابراین پس از آنکه ما را اخراج کردند، تصمیم گرفتیم مدرسه خودمان را راه اندازی کنیم. احساس کردیم زمان مناسبی است تا یک جایگزین کاملاً متمایز برای سیستم آموزشی متعارف معرفی کنیم.» این داستان پیدایش موسسه معماری کالیفرنیای جنوبی (SCI-Arc) بود.
آنها چهل نفر از دانشجویان پومونا را ثبت نام کردند و آن موسسه شروع به کار کرد. ماین میگوید: «درآمد نداشتیم، درواقع، مجانی کار می کردیم، ده ساعت در روز تدریس می کردم، البته کارهای کوچکی هم در کنار تدریس انجام می دادم، از جمله مشاوره ساخت و ساز، این کارها لازم بود تا بتوانیم دوام بیاوریم.
من در ونیز زندگی می کردم، در یک مغازه طعمه و لوازم ماهیگیری که حدود 100 دلار در ماه اجاره می دادم، آن روزها می توانستید زندگی واقعاً ساده هم داشته باشید، چهار سال از زندگی من به سرعت سپری شد، در حال اجرای یک برنامه تحصیلات تکمیلی بودم، در نهایت، در سال 1978، با گرفتن یک سال مرخصی در برنامه کارشناسی ارشد در هاروارد ثبت نام کردم.»
تحصیل در هاروارد در همان سال، فرصت جدیدی بود تا او بتواند حرفه خود را دوباره ارزیابی کند. «در آن زمان متوجه شدم که علایقم مرا از برنامه ریزی دور کردند … البته این مسئله چندان هم ملموس نبود … در مورد معماری. در پایان سال 79، به لس آنجلس برگشتم …. و بوم، بوم …. پروژه های مسکونی زیادی به من پیشنهاد شدند. متوجه شدم که لس آنجلس برای حرفه معماری حقیقتاً عالی و منحصر به فرد است (فرانک گری به تازگی ساخت خانه اش را به پایان رسانده بود)، و این شهر فضای زیادی برای آزمایش کردن دارد. هیچیک از ما خبر نداشتیم اما صحنه معماری لس آنجلس در حال ترقی و کسب جایگاه جذاب در سطح جهانی بود.»
در سال 1972، یعی در اولین سال فعالیت SCI-Arc ، شرکت فورسیس هم تاسیس شد. ماین می گوید: «آنجا فقط یک شرکت نبود بلکه یک ایده بود. ما کار نداشتیم و البته به داشتن کار فکر نمی کردیم، بلکه موضوع اصلی یک فعالیت جمعی بین رشته ای بود …
یک گروه از افراد در ابتدای راه شغلی بودیم که در زمینه های گرافیک، موضوعات طراحی داخلی، مبلمان، معماری و طراحی شهری کار می کردیم. ما یک استودیو در مرکز شهر داشتیم، دور هم نشستیم و گپ می زدیم. گاهی اوقات کارهای گرافیکی کوچک در اینجا و آنجا انجام می دادیم تا اندکی هم پول دربیاوریم، اما کار معماری به ما رجوع نشد چون با فرهنگ آن جامعه در تناقض بود.»
تام ماین، دورانی که پسرش در یک مدرسه در پاسادنا درس می خواند را «کاملاً بنیادین اما افسانه ای» توصیف کرده است. جلسه اولیا و مربیان به اولین پروژه برای شرکت مورفوسیس تبدیل شد.
او پیشنهاد طراحی یک مدرسه جدید به نام مرکز آموزشی سکویا را دریافت کرد که اولین جایزه معماری پیشرو را در سال 1974 نصیب این شرکت کرد. ماین در این خصوص توضیح می دهد:« شروع کار ما بود، دریافت جایزه معماری پیشرو باعث شد بسیاری از نشریات در سراسر جهان درباره ما پرس و جو کنند، چون مایل بودند مقالاتی در مورد ما منتشر کنند، گویی ناگهان موجودیت پیدا کرده بودیم.»
تام ماین ادامه داد: «بعد از انجام بازسازی های فراوان در ونیز، پروژه لارنس رزیدنس به ما پیشنهاد شد و گویی همه درها به رویمان باز شد. این خبر در لس آنجلس پیچید و ما نیز بعنوان اعضاء یک گروه معرفی شدیم. واضح بود که ما بعنوان معماران جوانتر کار را در دست می گرفتیم، یک فرصت خوب برای تغییر واقعی در زمینه معماری بوجود آمده بود.»
در این زمان، او بعنوان یک شخصیت به جامعه عمومی معرفی شد اما بسیاری از روزنامه نگاران او را «یک مرد جوان خشمگین» توصیف کردند. او در این خصوص گفته است:« بدون شک، انسان پیچیده ای هستم، اما به نظر خودم توصیف «پسر بد» ناشی از یک واکنش نسبت به سرسختی بی وقفه من است که همیشه سعی داشتم صدای مستقل داشته باشم، دامنه ی توجه من همیشه طولانی است و اگر موضوع توجه مرا جلب کند، به آن می چسبم، …
شریک سابقم از لقب «سگ اشاره گر» برای من استفاده می کرد، در هر صورت، فکر می کنم این جایزه … جایزه پریتزکر … لزوم عمل به باورهای فردی، باور داشتن به اعتقادات فردی و گاهی اوقات توجه به هزینه های مشاهده صادقانه آثار را تصدیق میکند.»
امروزه، شرکت مورفوسیس خانه چهل معمار و طراح است و تام ماین همچنان با جدیت نسبت به فعالیت های معماری در یک شرکت جمعی متعهد است. ماین توضیح می دهد: «یک معمار، در نهایت، بیشتر به عنوان یک کارگردان عمل می کند نه یک نقاش یا مجسمه ساز.
آنها باید انرژی گروه بزرگی از مردم را روی یک وسواس مشترک متمرکز کنند. معمار باید در مورد همه چیز اندکی اطلاعات و دانش داشته باشد …
این یک رشته عمومی است نه یک رشته برای یک فرد متخصص.» پس جای تعجب نیست که آثارش متفاوت هستند، از طراحی ساعت های مچی و قوری گرفته تا خانه ها ، ساختمان های شهری در مقیاس بزرگ و حتی طراحی موارد دیگر و برنامه ریزی شهری که هدف آن تغییر شکل کل شهرها است.
برخی از این پروژه های اخیر عبارتند از یک ساختمان اداری فدرال در سانفرانسیسکو، یک مرکز کنترل عملیات ماهواره ای برای اداره ملی اقیانوسی و جوی در نزدیکی واشنگتن دی سی، و یک دادگاه در یوجین، اورگون.
تام ماین معتقد است که پیروزی در دو مسابقه مهم گذشته در شهر نیویورک، یک موقعیت عالی بوده است – یک ساختمان برای مدرسه مهندسی آلبرت نِرکِن وابسته به اتحادیه کوپر برای پیشرفت علم و هنر، و دیگری، که یک دهکده المپیک است که باید برای بازی های سال 2012 ساخته شود، و مهم نیست که آیا بازی های آن سال در نیویورک برگزار بشوند یا خیر.
مرکز تفریحی دانشجویی چند منظوره در دانشگاه سینسیناتی، پروژه ای که اواخر امسال تکمیل می شود، شامل امکانات ورزشی، سالن غذاخوری، خوابگاه دانشجویی و فضای کلاس درس است. این ساختمان یکی از اجزاء کلیدی طرح جامع جدید دانشگاه است.
این طرح همچون یک پازل چینی عمل می کند تا بسیاری از شرایط نامتجانس فعلی در پردیس دانشگاه را به هم پیوند دهد. زمانیکه اعلامیه جایزه پریتزکر در حال آماده شدن بود، به ماین اطلاع داده شد که طرح اخیر شرکت او برای ساختمان جدید کنگره ایالت آلاسکا جایزه اول را در یک مسابقه طراحی بین المللی دریافت کرده است.
پروژه دیگر که قرار است در سال 2007 تکمیل شود، یک پالِنک در JVC است، یعنی یک سالن چند منظوره در هوای آزاد با 6250 صندلی برای شهر گوادالاخارا در مکزیک، که بعنوان دروازه ای به سمت یک مجموعه بزرگتر متشکل از ده پروژه ساختمانی برجسته در نظر گفته شده است.
این پروژه برای احیای شهر افتتاح خواهد شد. همچنین شرکت مورفوسیس در حال ساخت یک بلوک مسکونی عمومی متشکل از 165 واحد دو، سه و چهار خوابه در مادرید است که مجموعاً 10000 متر مربع مساحت دارد.
یکی از پروژه های مهمتر او، ساخت دفتر مرکزی کالترانس در منطقه هفت لس آنجلس است که به تازگی تکمیل گردید. طراحی این ساختمان فراتر از در نظر گرفتن فضاهای کاربردی است، چون از هر طریق به دنبال تعامل فعالانه با شهر و مردم است و در عین حال تمایز بین فضادی داخلی و بیرون را از بین می برد تا یک ساختمان اداری دولتی خلق شود که حقیقتاً در قالب یک ساختمان واقعا عمومی کار می کند.
هنرمند مشهور بین المللی، کیت سونیه، با شرکت مورفوسیس همکاری نزدیک داشت تا یک اثر هنری کاملاً یکپارچه خلق شود. در این اثر، لابی فضای بیرونی با لوله های نئون و آرگون مشخص شده است که بصورت نوارهای نوری افقی قرمز و آبی به طول نیم مایل و به تقلید از چراغ های جلو و عقب اتومبیل های در حال تردد در بزرگراه های کالیفرنیا بر روی هم چیده شدند. این طرح از آنجا حائز اهمیت است که سونیر بزرگترین اثر هنری برای نمایش عمومی خود را به لس آنجلس هدیه می دهد.
تام ماین یک مدرس است بنابراین همواره به فرهنگ یادگیری و تأثیر آموزشی معماری توجه داشته است. تاکنون تمامی پروژه های آموزشی او این قلمرو را مورد کاوش قرار دادند و همچنان به این کاوش ادامه می دهند، به همین دلیل است که چندین پروژه استثنایی خلاقانه داشتند. مدرسه مرکز علوم، که در سال 2004 تکمیل شد، یک سرمایه گذاری مشترک منحصر به فرد بین مرکز علمی کالیفرنیا و مناطق آموزشی یکپارچه لس آنجلس محسوب می شود.
این پروژه که در پارک نمایشگاه تاریخ و در مرکز باغ رز در موزه هوافضا احداث شده که توسط گِهری طراحی شده است، بلوار نمایشگاه این پروژه را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی جدا می کند. حفره های حجاری شده در زمین، این پروژه را در برابر ترافیک سنگین خیابان محافظت می کند. این پروژه شامل ارتقاء و نوسازی یک اسلحه خانه تاریخی همراه با ساخت و سازهای جدید هم بوده است.
مدرسه ابتدایی بین المللی، که در سال 1999 در لانگ بیچ، کالیفرنیا تکمیل شد، طرحی خلاقانه برای صرفه جویی در فضا بود تا بتوان یک طرح بزرگ را در یک منطقه شهری با تراکم بالا اجرا کرد. کلاس های درس دورتادور یک حیاط مرکزی سازماندهی شدند و فضاهای اجرای کلاس های گوناگون بر روی هم چیده شدند تا فشردگی کلی پروژه افزایش یابد.
مجموعه پلکان به زمین بازی بالای پشت بام منتهی می شوند که یک محیط تفریحی با رعایت نکات ایمنی و محافظتی است اما چشم انداز زیبایی به جامعه اطراف را برای دانش آموزان فراهم می کند.
مشهورترین پروژه مدرسه سازی تام ماین تا به امروز، دبیرستان دیاموند رنچ برای منطقه آموزشی یکپارچه پومونا بوده است.
این پروژه در سال 1999 تکمیل شد، و در آن، اهداف دبیرستان که عبارت بودند از انعطاف آموزشی و تعامل اجتماعی بین دانش آموزان، معلمان و مدیریت در یک طرح متفکرانه و ناهمگون بدرستی تامین شدند.
این طرح با گنجایش 1200 دانش آموز، تمایز بین ساختمان و محیط پیرامون را محو می کند. دو ردیف از فُرمهای تکه تکه شده این سازه در دو طرف یک «دره عمیق» یا پیاده رو قرار گرفتند که با سطح دامنه تپه قطع می شوند، بدین ترتیب، یک چشم انداز بازتوصیف شده ، دید این فضای آموزشی است.
او در کلاگنفورت، اتریش، پروژه ای با با مساحت 250.000 فوت مربع شامل فضاهای اداری/ تجاری ، فضاهای خرده فروشی، پارکینگ و یک مهدکودک را کامل کرد.
این پروژه که در سال 2002 تکمیل شد متعلق به بانک هایپو آلپ آدریا کارینثیا بود. مورفوسیس این پروژه را اینگونه توصیف می کند: «این ساختار خود را در محیط اطرافش ادغام کرده است و بصورت یک «زمین بازسازی شده» از زمین بیرون آمده است، گویی صفحات تکتونیک زمین به واسطه زلزله جابجا شدند، دفتر مرکزی بانک هم از این شکل باردار و منتظر که با ورق فلز پوشیده شده فوران می کند. این ساختار جایگاه خود را بعنوان یک نهاد بزرگ فرهنگی و مدنی نشان می دهد تا یک حلقه اتصال بین این مرکز عمومی و خیابان باشد.»
شهروندان لس آنجلس با چندین پروژه ماین در بخش غربی شهر آشنا هستند: دو ساختار اداری برای مرکز مراقبت های بهداشتی سالیک که با فاصله یک بلوک از همدیگر در بلوار بورلی احداث شدند.
رستوران محبوب کیت مانتیلینی واقع در تقاطع خیابان دوهنی و بلوار ویلشر. همچنین فروشگاه هنسی و کتابفروشی اینگلز در مرکز خرید خیابان سوم سانتا مونیکا که بازسازی آن از فعالیت های فورسیس در سال های اول تاسیس بشمار می رود.
این کتابفروشی اخیراً به مکان دیگری در همان نزدیکی منتقل شده است. همچنین، در همین اواخر، بیمارستان بسیار بزرگ سیدارز سِنایی شامل یک مرکز جامع و فعال سرطان شناسی توسط ماین طراحی شد. اضافه شدن چند طبقه به ساختمان اصلی بیمارستان باعث تعلیق اجرای طرح گردید. در غرب هالیوود، رستوران دیگری به نام آنجلی وجود دارد که مورفوسیس در طراحی آن نیز دست داشته است.
این نوع فعالیت های شرکت فورسیس حتی شرق دور نیز مشاهده می شود. یک ساختمان اداری/ تجاری در سئول، کره جنوبی، به نام برج خورشید با دو مالک کاملا هماهنگ ساخته شد. این پروژه شامل پنج طبقه خرده فروشی (که دو طبقه آن در زیرزمین است) و بخش اداری در پنت هاوس برای یک شرکت بین المللی تولید لباس است.
این پروژه، نمونه اولیه از علائق دیرینه ماین به خلق پوسته های ساختمانی خلاقانه با کارایی بالا است که در آن هنرهای معماری و مهندسی در هم ادغام شدند. از لحاظ مفهومی، ماین در این پروژه توانست ایده های رسمی را بررسی کند، ایده هایی که پس از آن توسعه داد و همین ایده ها بودند که راه خود را به پروژه های بعدی باز کردند، از جمله طراحی برای سازه اصلی موسسه معماری هلند، یک صحنه متحرک برای گروه رقص شارلوا، و همچنین ساختمان اداری فدرال در سانفرانسیسکو.
همچنین در آسیا می توان به موارد دیگری اشاره کرد که توسط همین شرکت طراحی شدند از جمله مرکز طراحی و پذیرش بازدیدکنندگان ASE در تایپه، تایوان، که در سال 1997 تکمیل شد.
در میان کارهای اولیه او چندین پروژه مسکونی نوآورانه وجود دارند: 8 – 6 – 4 – 2، ونیز سه، سِدلَک و دِلمِر که همگی در ونیز، کالیفرنیا هستند و مورد دیگر، اقامتگاه لارنس در هرموسا بیچ، کالیفرنیا است. ماین تأثیرات رابرت ونتوری، مرحوم آلدو روسی و مرحوم جیمز استرلینگ را بر روی برخی از این پروژه ها تأیید می کند – همه ی آنها برندگان جایزه پریتزکر بودند.
در اواسط دهه 90، تام ماین دو پروژه مسکونی تأثیرگذار دیگر را تکمیل کرد: اقامتگاه کرافورد و اقامتگاه بلیدز، که هر دو در منطقه سانتا باربارا، کالیفرنیا واقع شدند.
تام ماین در طول این سال ها مقالات تاثیرگذار فراوان منتشر کرده است، آنها نه تنها آثار ماین را شرح می دهند بلکه تئوری های مربوط به این طرح ها را نیز توصیف می کنند. علاوه بر تجربیاتش با SCI-Arc، او اکنون بعنوان استاد رسمی در UCLA مشغول به تدریس در دوره کارشناسی ارشد معماری است.
تام ماین در پایان این مصاحبه می گوید: «معماری یک ورزش برای طی مسافت طولانی است. شما ذهن خود را روی آن متمرکز می کنید و 30 سال با آن می مانید و سپس، شروع تازه را تجربه می کنید.»