مجسمه سازی
در طول تاریخ، هنرمندان و صنعتگران برای مجسمه سازی عملاً از هر نوع مصالح قابل تصوری استفاده کرده اند. برای این امر از سنگ تراشیده شده ، فلز چکش خورده یا ریخته گری شده ، چوب تراشیده شده و سفال (خاک رس) فرم گرفته، بهره گرفته اند. استخوان، عاج و رزین را با چاقو به اشکال مختلف درآورده اند.
نی های را دسته بندی و و پوست ها را کشیده اند تا شکل بگیرند. در آغاز قرن 21 ، مواد مدرن صنعتی مانند: پلاستیک ، کامپوزیت و آلیاژهای خارجی نیز به منابع روزافزون مجسمه سازان اضافه شدند و دست آنها در مجسمه سازی بازتر شد.
اگرچه برخی از آنها دوام و مقاومت بیشتری نسبت به بقیه دارند، اما همه مواد مجسمه سازی نسبت به عوامل محیطی که باعث زوال ، پوسیدگی و تخریب می شوند، حساس و آسیب پذیر هستند. مسئولان نگهداری و مراقب از این اشیا، رویکردهایی برای کاهش این تخریب ها اتخاذ کرده اند که این رویکردها از نظرات و بررسی های فراوان و پیچیده ای نشات می گیرد.
ماهیت ذاتی و نوع خود مواد هم در این امر دخیل هستند، همانطور که محیطی که مجسمه در آنجا بوده است و یا خواهد بود نیز موثر واقع می شود. میزان تخریب مجسمه قبل از حفاظت یا مرمت نیز مهم تلقی می شود. هدف اصلی یا مورد نظر برای مجسمه سازی ممکن است پیامدهای قابل توجهی برای شرایط و بقای آن داشته باشد و ارزش های مختلف (زیباشناختی ، تاریخی ، فرهنگی ، مذهبی و مالی) می تواند به طرز چشمگیری بر روند عملکرد مسئول نگهداری و محافطت از آثار تأثیر بگذارد.
مجسمه سازی با سنگ
وجود نمونه هایی نظیر مجسمه های عظیم الجثه ای در جزیره ایستر که قدمت آنها به ماقبل تاریخ برمی گردد، بیانگر این است که در طول قرن های متوالی از سنگ های مختلف در مجسمه سازی استفاده شده است. کار با برخی از سنگ ها برای مجسمه سازی، مجسمه سازان راحت تر است.
سنگ هایی نظیر سنگ آهک ، سنگ مرمر و سنگ صابون با سهولت بیشتری قلم می خورند و تراشیده می شوند. در حالی که تراشیدن برخی دیگراز سنگ ها مانند گرانیت، دشوارتر است ، اما از دوام بیشتری نیز برخوردارند. همه این سنگ ها مستعد خرابی ناشی از آب هستند.
آب می تواند سنگ را مستقیماً حل کرده یا با انتقال ذرات ساینده روی سطح سنگ ، باعث فرسایش تدریجی آن شود. آب همچنین وقتی یخ می زند و تبدیل به یخ می شود ، می تواند خرابی ایجاد کند. حجم بلورهای یخ بیشتر از آب مایع است و وقتی آب در بافت متخلخل (پرمنفذ) سنگ وجود داشته باشد و سپس یخ بزند ، این کریستال های یخ فشار زیادی بر دیواره ی منافذ وارد می کنند.
این فشار منجر به شکستگی های ریز در ساختار سنگ می شود. اگر بعداً یخ دوباره ذوب شود، به سمت منافد دیگر در بافت سنگ حرکت کند و دوباره یخ بزند (همانطور که با تغییر فصل در آب و هوای معتدل این اتفاق می افتد)، چرخه انجماد و ذوب آغاز می شود ، که در این چرخه جا به جایی مکرر و یخ زدن آب باعث می شود سنگ استحکام خود را به ویژه در نزدیکی سطح از دست بدهد.
چرخه های انجماد و ذوب می تواند منجر به خرد یا لایه لایه شدن سطح سنگ شود و نهایتاً در مدت زمان نسبتاً کوتاهی آن سنگ تبدیل به یک شی بی شکل و بی قواره می شود. آب همچنین می تواند نمک های محلول – مانند: کلرید سدیم موجود در آب دریا یا نیترات موجود در آب های زیرزمینی آلوده به کود شیمیایی – را به ساختار متخلخل ( پرمنفذ) سنگ منتقل کند.
تا زمان شروع تبخیر آب موجود در سطح مجسمه، این نمک ها به صورت محلول می مانند و به منافذ سنگ نقل مکان می کنند. با بخار آب ، نمک شوره می بندد و تبدیل به پودر می شود. بلورهای نمک ، مانند کریستال های یخ، حجم بیشتری دارند و فشاربیشتری روی دیواره های منافذ ایجاد می کنند، که منجر به همان پوسته پوسته شدن یا خرد شدن ناشی از چرخه انجماد و ذوب می شود.
هنگامی که اکثریت نمک محلول در سطح مجسمه سنگی متبلور بشود و رسوب پودری سفید ایجاد کند ، به این فرایند “شوره زنی سطحی” گفته می شود. اگرچه این فرآیند نما و ظاهر زیبایی ندارد و می تواند باعث آسیب شود، اما به اندازه ی “شوره زنی زیرین” مخرب نیست ، که این فرایند زمانی رخ می دهد که نمک در منافذ سنگ زیر سطح واقعی متبلور می شود.
در فرایند شوره زنی زیرین ، بلورهای نمک در داخل منافذ قرار دارند و از این رو فشار زیادی بر دیواره ی منافذ وارد می کنند. نوع برخی از سنگ ها به صورتی ست که حاوی مقادیر زیادی نمک در ترکیب طبیعی خود هستند و به همین دلیل در شرایط مناسب بسیار مستعد آسیب هستند.
سنگ های دیگر، نمک ها را از محیط اطراف به دست می آورند ، مانند: هنگام دفن ، هنگامی که در معرض آب های زیرزمینی مملو از نمک قرار می گیرند ، یا هنگامی که در معرض آبی قرار می گیرند که با مواد طبیعی یا مصنوعی (مانند: گچ یا سیمان) که حاوی مقادیر زیادی نمک است، آمیخته شده است.
آب همچنین در حمله آلاینده های صنعتی هوا به سنگ ها نقش مهمی ایفا می کند. از قرن نوزدهم و کمی قبل تر از آن، خواص مخرب گوگرد (که هنگام سوختن سوخت های فسیلی آزاد می شود) به خوبی در تاریخ ثبت شده است. گوگرد در اتمسفر واکنش نشان می دهد و دی اکسید گوگرد ایجاد می کند، که به نوبه خود با رطوبت موجود ترکیب شده و اسید سولفوریک را تشکیل می دهد.
هنگام تماس با سنگ مرمر یا سنگ آهک (که هر دو کربنات کلسیم هستند) ، اسید سولفوریک سطح سنگ را به گچ ( سولفات کلسیم) تبدیل می کند. این تبدیل و تحول چندین نتیجه ناگوار دارد. اول اینکه گچ دارای حجم بیشتر و تخلخل بیشتری است ، بنابراین آب اسیدی بیشتری را در سطح نگه می دارد و حمله اسیدی به سنگ زیرین را ادامه می دهد و احتمال وقوع سایر فرآیندهای مخرب مانند: فعالیت بیولوژیکی (به عنوان مثال رشد کپک) را تقویت می کند.
پوسته ی گچی تشکیل شده اغلب حاوی ذرات تیره از جو آلوده مانند: کربن است ، در نتیجه پوسته های سیاه و زشتی روی بسیاری از ساختمان ها و بناهای شهری مشاهده می شود. این پوسته واکنش متفاوتی نسبت به تغییرات دما دارد و اغلب ترک می خورد یا جدا می شود و سنگ تازه را در معرض همان چرخه مخرب قرار می دهد.
خرابی بیولوژیکی سنگ نیز نگران کننده است. رشد ریشه گیاهان یا شاخه و ساقه های گیاه پیچکی (تاک) می تواند سنگ مرمر را بشکند ، به عنوان مثال ، این اتفاق زمانی محتمل است که ریشه به درز یا شکاف راه پیدا کند ، مشابه روشی که ریشه ها یا علف های هرز درختان می توانند سنگ فرش های پیاده روها یا جاده ها را بشکنند.
گلسنگ و پیچک نیز می توانند باعث انحلال مستقیم سنگ ها شوند و وجود چنین گیاهانی منجر به احتباس (حبس شدن) آب می شود ، که همانطور که گفته شد ، سایر فرآیندهای مخرب را تسریع می کند.
در گذشته، به منظور محو یا پنهان کردن هرگونه آسیب یا زوال ناشی از گذشت زمان ، شرایط جوی (هوازدگی) یا حادثه های غیر منتظره ، مرمت مجسمه های سنگی با روش هایی بسیار سخت و دشوار صورت می گرفت
. این تکنیک ها شامل تراش مجدد مجسمه یا لایه بری سطح مجسمه ها با کمک مواد ساینده و اسیدها می شد تا بتوانند آسیب های وارد شده را از بین ببرند و یا ظاهر و شکل زیبای مجسمه را بهبود بدهند. اصول زیبایی شناسی و مد خاص آن زمانی که مرمت در آن انجام شده ، بر این انتخابها تأثیر زیادی گذاشته و اغلب مجسمه ها بیشتر محصول دست و زمان مرمت کننده بودند و نه اثری که نشان دهنده ی هدف ونیت هنرمند اصلی باشد.
امروزه مرمت مجسمه (که معمولاً محدود به پاکسازی و ترمیم خسارات عمده است) با رعایت اصول اخلاقی حرفه ای مختلف (مانند: قوانین اخلاق و دستورالعمل های عملی موسسه آمریکایی حفاظت از آثار تاریخی و هنری «اِی آی سی » ) انجام می شود و مسئولان نگهداری و مراقبت از این آثار به این دستورالعمل ها پایبند هستند.
از مواد اولیه و سطح آثار به دقت محافظت می شود و مسئول نگهداری به شدت مواظب است تا با نگهداری و مرمت آثار، تغییری در طرح اصلی و ماهیت شی رخ ندهد و یا بر مفهوم و معنای آن ها و منظور شخص در مجسمه سازی تأثیری نگذارد.
مناطق مفقود شده غالباً مفقود می مانند و خسارت اغلب تنها در صورتی برطرف می شود که برای انجام این کار نیازمند به تدابیرشدید وغیرقابل قبولی که فراگیر و احتمالاً برگشت ناپذیر هستند ،نباشد. با این وجود ، هنگام جایگزینی قطعات مفقود شده، پسندیده یا الزامی ست که مسئول نگهداری برای انجام این کار، حتماً جایگزینی یا افزودنی ها را تحت بررسی دقیق قرار دهد یا از تکنیک های بازرسی آسان و در دسترس به این منظور استفاده کند.
از آنجایی که نمک های محلول برای مجسمه های سنگی بسیار مخرب هستند، در صورت وجود مقادیر کافی، حذف آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
به طور معمول، اگر شی آنقدری کوچک باشد که بتوان آن را در آب تازه (که مرتباً دوباره پر می شود) فرو برد، نمک های موجود در سنگ خیس می خورند و کاملاً از روی آن پاک می شود.
اما اگر مجسمه برای در آب فرو بردن زیادی بزرگ باشد، یا آنقدر ظریف و شکننده باشد که خیسی آب به آن آسیب بزند، یا در محلی محکم شده باشد و امکان حرکت دادن یا جا به جایی آن نباشد، در این صورت باید از روش های دیگر استفاده کرد.
همچنین ، برخی از سنگ ها از مواد معدنی ای تشکیل شده اند که خود پس از تماس طولانی مدت با آب به راحتی حل می شوند. در چنین مواردی ، ضماد گذاشتن یک روش اختیاری است که از خیس شدن طولانی مدت سنگ در آب جلوگیری می کند و در عین حال نمک زدایی را به حداکثر می رساند.
ضماد گذاشتن به معنای مرطوب کردن مجسمه با آب و سپس قرار دادن ترکیب آب با خاک رس یا ماده خمیر کاغذ بر روی سطح آن است. همانطور که آب با تبخیر به سطح ضماد کشیده می شود ، نمک های حل شده در آب همراه آن منتقل شده و در مواد ضماد ته نشین می شوند. سپس ضماد از سطح سنگ برداشته می شود و این روند تکرار می شود تا تمام یا مقدار قابل قبولی از نمک های موجود حذف شوند.
سنگ زمانی استحکام خود را از دست می دهد که ماده ای که بافت و ساختار آن را به هم متصل می کند در اثر انحلال از هم گسیخته یا نابود شود. در چنین شرایطی ، که با عنوان سنگ “قندی” از آن یاد می شود ، زیرا بافت ها یا کریستال های رو به زوال سنگ به راحتی جدا می شوند و به شکل دانه های قند نرم در می آیند.
ممکن است سنگ از قسمت های پوسته پوسته شده شروع به لایه برداری کند. در چنین مواردی ، برای حفظ ،بهبود انسجام واستحکام ساختاری سنگ باید از تقویت کننده ها استفاده شود. یک تقویت کننده ی سنگی خوب دارای ویژگی های ذیل می باشد: پایداری و استحکام طولانی مدت در شرایط نامطلوب (در فضای آزاد) ، قابلیت نفوذ عمیق به داخل سنگ و اثر بخشی یکسان به همه ی نواحی سنگ و حداقل تأثیر بر روی ظاهر سنگ (به این معنی که تغییری در رنگ یا سایر خصوصیات سنگ مانند: شفافیت یا ماتی آن ایجاد نکند).
مواد تقویت کننده را می توان به دو دسته ی عمده، ترکیبات معدنی و مصنوعی، تقسیم کرد. به عنوان مثال یکی از ترکیبات معدنی «آب آهک» است که یک محلول آب اشباع شده از هیدروکسید کلسیم برای ماتریس (بافت زایشی) یک سنگ بر پایه کلسیم (مانند سنگ آهک یا مرمر) می باشد.
هنگامی که هیدروکسید کلسیم رسوب می کند، فعل و انفعال نهایی آن با دی اکسید کربن اتمسفر منجر به تشکیل شبکه ای از کربنات کلسیم می شود که مشابه آن چیزی ست که خود سنگ را تشکیل می دهد. به طور مشابه ، استفاده از سیلان های آلکوکسی در دهه های اخیر روشی دیگر برای مسئول نگهداری آثار فراهم می کند که به موجب آن می توان از سیلیس بی شکل (غیر متبلور) به عنوان چسب و تقویت کننده ی ماسه سنگ خراب استفاده کرد.
همچنین برخی از سیلان ها دافع آب در سنگ هستند. تقویت کننده های پلیمری مصنوعی شامل پلیمرهای اکریلیک ، اپوکسی و پلی استرها هستند. اگرچه این مواد نسبت به مواد گذشته مانند: موم و رزین های طبیعی پیشرفت قابل ملاحظه ای محسوب می شوند، اما تجربه ثابت کرده که برخی از آنها برای محیط های خاص و در دوره های طولانی مدت مناسب نیستند.
برخی از اپوکسی ها در مدت زمان نسبتاً کوتاهی تغییر کرده و ظاهر مجسمه را به طرز چشمگیری تغییر داده اند ، حال آنکه دیگر مواد تقویت کننده مصنوعی نتوانسته اند به اندازه ی کافی به داخل سنگ نفوذ کنند ، بنابراین کاربرد آنها منجر به ایجاد پوسته ای نازک ، متراکم و نفوذ ناپذیر شده است که به دلیل تجمع نمک ها یا بخار آب در پشت آن از روی سطح سنگ کنده می شود.
از انواع روکش ها، از رزین های طبیعی گرفته تا موم ها، برای محافظت از مجسمه های سنگی در برابر عناصر بیرونی یا رسوب گرد و غبار و آلودگی در محیط داخلی استفاده شده است. پلیمرهای اکریلیک در حال حاضر بیشتر برای محیط های کم تقاضا مورد استفاده قرار می گیرند ، در حالی که مواد تقویت کننده سطح و مواد دافع آب بر پایه سیلیکون یا سیلان های آبگریز، اغلب برای مجسمه هایی که در خارج از خانه (فضای آزاد) قرار می گیرند، استفاده می شود.
روکش های سطحی می توانند برای دفع رسوبات ناخواسته یا به عنوان لایه های التیام بخش عمل کنند، زمانی که این مرهم ها به طور منظم از سطح سنگ برداشته و تعویض شوند، رسوبات را با خود پاک می کنند و از بین می برند.
زمانی، پاکسازی رسوبات یا لکه های ناخوشایند از روی سنگ ها ،با روش های شدید و سختی چون مواد ساینده ، اسیدها و حتی اسکنه (قلم درز) انجام می شد. بیشتر اوقات ، این رویکردها منجر به آسیب قابل توجهی به سطح مجسمه می شدند.
با آغاز قرن بیست و یکم ، مسئولان حرفه ای به شدت مراقب بودند تا کوچکترین خدشه ای به سطح اولیه مجسمه وارد نشود تا جایی که وجود رسوب یا لکه روی سطح سنگ ها را به ازای آسیب نرسیدن به مواد اولیه مجسمه، می پذیرند. در برخی موارد، همین رسوباتی که جزئیات یا حکاکی های ظریف روی سطح آثار را می پوشانند، مهم و حاوی اطلاعات مفیدی هستند و باید به جای حذف، حفظ شوند.
در بسیاری از آثار باستانی یا اشیاء قوم نگاری ، برای مثال ، وجود مقادیر کمی از همین مواد حفظ شده مانند: آثار رنگدانه ها یا رسوبات ناشی از کاربرد اولیه می تواند تا حد زیادی ظاهر اصلی مجسمه را نمایان کنند: تاریخ اثر، عملکرد ، روش تولید آن ، و تا حدی ، هدف هنرمند.
تکنیک های مدرن پاکسازی شامل روش های متفاوتی می باشد: از حذف مکانیکی ساده رسوب با یک پاک کن نرم معمولی گرفته تا استفاده از چاقوی جراحی که اغلب با کمک یک میکروسکوپ دو چشمی به منظور پاکسازی دقیق و ظریف انجام می شود.
معمولاً برای رسوبات زیاد و سخت می توان از ابزار های برقی کوچک نیز استفاده کرد. به عنوان مثال از ابزار دندان پزشکی مثل دستگاه رسوب زدایی اولتراسونیک دندان می توان برای از بین بردن رسوبات سخت کلسیت یا سیلیس یا بقایای سیمان مدرن و دوغاب سیمان استفاده کرد.
مسئولان نگهداری گاهی از تجهیزاتی همچون ابزار ساینده میکرو هوا کمک می گیرند که این ابزار از پودرهای ریزی مانند: پودر پوست گردو یا طلق استفاده می کنند. کسی که این تکنیک را انجام می دهد باید حتماً دارای تجربه کافی و مهارت بالایی باشد تا سطح سنگ خراش یا آسیبی نبیند.
عناصر شیمیایی مانند: سورفکتانت ها (عوامل کاهنده کشش سطحی بین مایع و جامد) ، کلات ها (عوامل تشکیل دهنده ترکیبات با یون های فلزی ، که حذف آنها را آسان تر می کند) یا حلال ها نیز می توانند در کاربردهای موضعی با استفاده از چوب پنبه یا در ترکیبات ضمادها از آنها استفاده شود.
ضماد همان طور که می تواند نمک زدایی کند، می شود از آن برای از بین بردن رسوبات و لکه ها نیز استفاده کرد. مواد ترکیبی ضماد می تواند شامل رس (مانند: سپیولیت ، خاک رس منیزیم تری سیلیکات) ، خمیر کاغذ یا مواد ژلی مانند: کربوکسی متیل سلولز باشد.
از پاکسازی با بخار و مه پاشی آب (گاهی اوقات “نبولایزاسیون” نیز نامیده می شود) اغلب در فرایند تمیز کردن استفاده می شود ، اگرچه مانند تمام تکنیک هایی که قبلاً ذکر شد، این امر باید با احتیاط و دقت زیادی اعمال شود و این اطمینان حاصل شود که تنها رسوب یا کثیفی مورد نظر، بدون آسیب به سطح سنگ یا سایر عناصر تزئینی، از میان برداشته می شود.
برای اولین بار در دهه 1970 برای پاکسازی پوسته های آلودگی سیاه رنگ از روی سطح مجسمه های معماری سنگی، از فناوری لیزر استفاده شد ، که این تکنیک به سرعت به عنوان یک روش موفق برای تمیز کردن سطوح سنگ گسترش پیدا کرد.
انرژی لیزر مواد مزاحمی را که معمولاً رنگ تیره تری نسبت به خود سنگ دارند از بین می برد یا بخار می کند. دلایلی همچون پیشرفت دستگاه های متداول در دسترس ، کاهش نسبی هزینه تجهیزات و آشنایی بیشتر با فناوری لیزر در زمینه حفاظت آثار، لیزر را به یکی از ابزارهای موفق و نوید بخش در آینده در زمینه ی حفاظت و نگهداری از آثار تبدیل کرده است.
بیاد داشته باشیم مجسمه سازی یکی از زیباترین هنرهاست.