اول اینکه آرزویم این است که آنقدر کارخانه داران ما قوی شوند که یک تن از سنگ های ایران به صورت خام صادر نگردد، بلکه همه ی محصولات معادن را کارخانه های ایرانی خریداری و بعد از فرآوری با کیفیت مناسب صادر کنند، چرا که بازار داخلی ایران با همه ی وسعت آن، مانند یک رودخانه است که ممکن است در فصول مختلف دچار کم آبی و دچار فراز و فرودهایی شود ولی بازار جهانی همانند یک دریاست که چنانچه این رودخانه به دریا متصل شود امکان خشک شدن و تغییرات ناگهانی در این صنعت بسیار تقلیل خواهد یافت.
دوم اینکه مایلم و دوست دارم فرهنگ کار مشترک و گروهی در ایران نهادینه شود، چه بین همکاران ما در صنعت سنگ و چه بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان سنگ. انگلیسی ها می گویند" اگر ما یک نفر باشیم، یکی هستیم اما اگر ما دونفر باشیم یازده نفر هستیم " و در فرهنگ دینی خودمان تاکید شده است که "دست خدا با جماعت است"، ما چنانچه تنها باشیم قطعا آسیب پذیر خواهیم بود ولی اگر همگی با هم باشیم می توانیم همه کار بکنیم.
در نهایت گله ایی دارم از آن هایی که بدون در نظر گرفتن کیفیت و مقایسه کیفی سنگ ها بسیاری از محصولات خارجی را حتی با کیفیت پایین تر به سنگ های ایرانی ترجیح می دهند، به طور مثال سنگ مرمریت لته ترکیه به اذعان خود ترک ها از هیچ نظر فنی قابل رقابت با مرمریت های خوب ایرانی نیست ولی می بینیم که در چه سطح وسیعی مورد استفاده قرار می گیرند.
البته قسمتی از این اشکال به خود ما (فعالان در حوزه ی سنگ) هم بر می گردد چرا که هنوز نتوانسته ایم که سنگ را به میزان زیاد ، با کیفیت مناسب و با شرایط خوب از لحاظ زمان و مکان در اختیار بازار مصرف قرار دهیم.